پدیده سقف شیشهای به فشارهای اجتماعی و سازمانی اطلاق میشود که موانعی را برای حضور زنان در پستهای مدیریتی سطوح بالای شرکتها ایجاد میکند. اگرچه این مفهوم در همه سازمانها وجود دارد، اما در بخش حسابداری و حسابرسی از اهمیت ویژهای برخوردار است عبارت سقف شیشهای، به محدودیتهای نامحسوس یا غیرقابل توجهی اشاره دارد که زنان را از بالا رفتن از نردبان شرکت به سمت مناصب ارشد باز میدارد. در حالی که پیشرفتهایی در حرفه حسابداری برای رفع سقف شیشهای صورت گرفته است، تصورات در مورد وجود این موضوع اثرات نامطلوبی بر استعداد موجود میگذارد و ممکن است مشکلات طولانی مدتی را برای این حرفه ایجاد کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی درک زنان حسابدار از سقف شیشهای و تاثیر عدالت سازمانی و سبک رهبری بر سقف شیشهای ادراک شده توسط زنان حسابدار میباشد. در این پژوهش اطلاعات مربوط به متغیرهای پژوهش از طریق پرسشنامههای استاندارد و معتبر و مبانی نظری پژوهش از کتابخانه و مقالات و.. جمعآوری گردید. جامعه آماری زنان حسابدار و حسابرس شاغل در بخش خصوصی و دولتی در سال 1402 شامل 180 نمونه است. به منظور آزمون فرضیهها از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart Pls استفاده گردید. نتایج حاکی از آن است که عوامل سوگیری محور و فرهنگ محور تاثیر مثبت و معنیداری بر درک زنان از سقف شیشهای دارند، در حالی که عامل ساختار محور با نقش تعدیلگر رهبری تحولگرا، تاثیر منفی و معنیداری بر درک زنان از سقف شیشهای دارد. با توجه به نتایج بدست آمده و همچنین پیشینه پژوهش داخلی بسیار اندک در مورد جامعه حسابداری و حسابرسی، نتایج این پژوهش بین رشتهای میتواند برای کارفرمایان و مدیران بخشهای خصوصی و دولتی در خصوص اهمیت دادن و در نظر گرفتن شایسته سالاری پرسنل بدون در نظر گرفتن جنیست بسیار مهم باشد.