به منظور شناخت ویژگی های زیست شناسی (بیولوژی) و بررسی امکان کنترل گندم یونانی (Triticum boeoticum Boiss)، علف هرز احتمالی جدید مزارع گندم غرب کشور، مطالعاتی بصورت آزمایشگاهی، گلخانه ای و مزرعه ای در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در سال 1389 به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایشگاهی شامل دماهای 5، 10، 15، 20، 25، 30 و 35، پتانسل های 0، 4-، 8- و 12- بار که بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار صورت گرفت. با توجه به نتایج به دست آمده مشاهده شد که با افزایش پتانسیل اسمزی در دماهای مختلف مولفه های جوانه زنی دارای کاهش معنی داری بودند. در بین تیمارهای دمایی، دمای 35 درجه باعث از بین رفتن بذور و مانع جوانه زنی گردید. تیمار های گلخانه ای و مزرعه ای شامل علفکش های: دیکلوفوپ متیل (ایلوکسان)، فنوکساپروپ-پی-اتیل (پوماسوپر)، کلودینافوپ-پروپاژیل (تاپیک)، ایزوپروترون + دیفلوفنیکان (پنتر)، سولفوسولفورون (آپیروس)، متریبوزین (سنکور)، مزوسولفورون + یدوسولفورن (شوالیه)، پینوکسادن (آکسیال)، هالوکسی فوپ–آر-متیل (سوپرگالانت) با دزهای توصیه شده طی دو مرحله رشدی (مرحله 5-3 برگی و اواسط پنجه زنی) بر روی دو گونه گندم زراعی و گندم یونانی بود. برای مطالعات گلخانه ای و مزرعه ای آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به ترتیب با 4 و 3 تکرار در نظر گرفته شد. نتایج مطالعه گلخانه ای نشان داد زیست توده علف هرز در هر دو مرحله رشدی تحت تاثیر تیمارهای علفکشی قرار گرفت. در بین تیمارهای علفکشی، علفکش های مزوسولفورون + یدوسولفورن و دیکلوفوپ متیل بترتیب با 3/37 و 8/44 درصد کاهش نسبت به شاهد، بیشترین و علفکش های سولفوسولفورون و کلودینافوپ-پروپاژیل بترتیب با 4/75 و 5/77 درصد کاهش نسبت به شاهد، کمترین میزان زیست توده علف هرز را داشتند. براساس نتایج مزرعه ای و در صورت حضور علف هرز T.boeticum در مزرعه کشت شده با رقم شیراز، استفاده از دو علفکش سولفوسولفورون و پینوکسادن، با توجه به کنترل مناسب T.boeticum و خسارت کمتر به گیاه زراعی توصیه می شود.