سابقه و هدف: رشد جمعیت و افزایش نیاز جهانی به غذا سبب شده است که بشر در دهههای اخیر برای تأمین غذای مورد نیاز خود به دستکاری در طبیعت و تبدیل اراضی طبیعی به زراعی بخصوص زراعت دیم روی آورد. به دلایل مختلف هر ساله، بخش زیادی از این اراضی رها شده که این امر موجب تغییرات زیادی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک میشود. این تحقیق با هدف مقایسهی مهمترین ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در دو کاربری مرتع و دیمزار رها شدهی همجوار در استان کردستان انجام گرفت. مواد و روشها: این تحقیق در استان کردستان انجام گرفت. برای نیل به هدف پژوهش، چهار منطقهی کیلک، صلوات آباد، سرابقامیش و ماموخ در شهرستان سنندج انتخاب گردید. در هر منطقه دو کاربری مرتع و دیمزار رها شده همجوار انتخاب شد. در هر کاربری ۳ ترانسکت ۱۰۰ متری بصورت تصادفی - سیستماتیک مستقر گردید و نمونه خاک از عمق 30-0 سانتیمتری به صورت مرکب برداشت شد. بسته به شرایط منطقه و مساحت آن در کیلک 20، صلوات آباد 20، سراب قامیش 14 و ماموخ 8 نمونه مرکب برداشت که نیمی از آنها در مرتع و نصف دیگر در دیمزار رها شده بود. در آزمایشگاه، فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی خاک شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، پتاسیم قابل جذب، درصد کربن آلی خاک، نیتروژن کل، فسفر قابل دسترس، بافت خاک و جرم مخصوص ظاهری با استفاده از روشهای معمول آزمایشگاهی اندازهگیری گردید. برای تحلیل دادهها از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و برای مقایسه میانگینها از آزمون چند دامنهای دانکن استفاده گردید. نتایج: نتایج نشان داد درصد رس، سیلت، شن و جرم مخصوص ظاهری در مقایسهی مراتع چهار منطقه با یکدیگر، مقایسهی دیمزار رها شده چهار منطقه با یکدیگر و همچنین مقایسه مرتع با دیمزار رها شده در هر منطقه، اختلاف معنیداری نداشتند. مقایسه میانگین اسیدیته مرتع و دیمزار رها شده در هیچکدام از مناطق اختلاف معنیداری را نشان نداد. هدایت الکتریکی در مناطق کیلک، صلواتآباد و سرابقامیش در مرتع بیشتر از دیمزار بوده ولی فقط در کیلک از لحاظ آماری اختلاف معنیدار بوده است مقدار هدایت الکتریکی خاک مرتع 143 و در دیمزار رها شده 109 میکروموسبرسانتیمتر بوده است. در مقایسه مراتع و دیمزارهای رها شده از نظر مقدار عددی نیتروژن کل و کربن میتوان استنباط نمود که در تمامی مناطق در مرتع بیشتر از دیمزار رها شده بوده بطوری که نیتروژن در مناطق کیلک، سرابقامیش و ماموخ به ترتیب با 24، 40 و 8/42 درصد بیشتر، از نظر آماری اختلافشان معنیدار بوده است و هم چنین تفاوت کربن در ماموخ از لحاظ آماری معنیدار بوده است (مرتع 47/1 و دیمزار 74/0 درصد). مقدار فسفر فقط در منطقه ماموخ بین مرتع با 94 میلیگرمبرگیلوگرم و دیمزار رها شده با 234 میلیگرمبرگیلوگرم دارای تفاوت معنیداری بود. پتاسیم خاک فقط در منطقه سرابقامیش به صورت معنیداری در دیمزار رها شده 7/24 درصد بیشتر از مرتع بوده است. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر آن است که تغییر کاربری اراضی از مرتع به دیمزار و سپس رها شدن آنها در برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تغییر ایجاد خواهد کرد. بعد از گذشت حدود 40 سال از رها شدن دیمزارها، در اکثر فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی مورد بررسی این تحقیق بهبود حاصل شده است. در این تحقیق بازه زمانی 40 سال در نظر گرفته شده، از اینرو پیشنهاد میشود در تحقیقات آتی بازههای زمانی متفاوتتری در توالی ثانویه در نظر گرفته شود تا به طور دقیقتر مشخص شود خاک در چه بازه زمانی میتواند بهبود پیدا کند. همچنین در سایر مناطق اکولوژیک با شرایط متفاوت، تحقیقات مشابهی صورت گیرد تا اثر عوامل اقلیمی و توپوگرافی نیز به طور واضحتر مشخص شود.