دانشگاه به عنوان پدیده ای هدفمند دارای دو بعد کمی و کیفی است که رشد متعادل و موزون آن نیز باید در هر دو بعد کمی و کیفی به موازات یکدیگر باشد. اما نظام آموزش عالی ایران متناسب با رشد کمی از نظر کیفی رشد چندانی نداشته است. بر اساس مدیریت کیفیت فراگیر و اصل مشتری مداری یکی از اساسی ترین راههای افزایش رشد کیفی، آگاهی از نظرات مشتریان این نظام است. به همین منظور، در این مقاله با استفاده از مدل سروکوال به ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی دانشگاههای شهر سنندج پرداخته شده است. نتایج نشان داد که در هر پنج بعد مورد بررسی شکاف منفی کیفیت وجود دارد بطوریکه انتظارات دانشجویان در سطح زیاد و خیلی زیاد، اما کیفیت واقعی خدمات آموزشی در سطح متوسط و پائین تر از متوسط می باشد. همچنین تفاوت بین دانشجویان پسر و دختر در سطح انتظارات معنادار بود اما در سطح واقعیات معنادار نبود. بعلاوه، تفاوت بین انتظارات دانشجویان کرد زبان و غیر کردزبان معنادار نبود، اما در سطح واقعیت موجود بین آنها معنادار بود. از نظر وضعیت تحصیلی نیز تفاوت بین دانشجویان با وضعیت های مختلف تحصیلی هم در سطح انتظارات و هم در سطح واقعیات موجود کیفیت خدمات آموزشی معنادار نبود.