مقدمه و هدف: رشد جمعیت، نوسانهای تقاضا و تغییر مداوم نیازهای مصرف کنندگان، شرکتهای صنایع غذایی را با چالشهای عمدهای روبهرو کرده است. از جمله راههای پاسخگویی مناسب به این تغییرات محیطی و حفظ مزیت رقابتی، بهرهگیری از تحول دیجیتال در شرکتها است. استفاده از فناوریهای دیجیتال در مراحل مختلف تولید و توزیع محصول و ارائه خدمات پس از فروش به مصرف کنندگان امکانپذیر است و نقش قابل ملاحظهای در درک رفتار مصرف کنندگان و جلب رضایت آنها دارد که میتواند روی قابلیت سودآوری شرکتها اثرگذار باشد. مواد و روشها: در این پژوهش، اثر تحول دیجیتال و ویژگیهای فردی مدیرهای شرکتهای صنایع غذایی مشهد بر سودآوری این شرکتها با استفاده از مدل لاجیت ترتیبی مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین پس از برآورد مدل لاجیت ترتیبی، جهت بررسی فرضیه برابری اثر متغیرهای مستقل برای تمامی طبقهها، آزمون رگرسیونهای موازی انجام شده است. در نهایت اثرهای نهایی متغیرهای مستقل برای هر یک از طبقهها برآورد شده است. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون رگرسیونهای موازی مؤید منطقی بودن فرضیه برابری فراسنجهها برای تمامی گروهها در مدل برآورد شده میباشد. همچنین نتایج آزمونهای نیکویی برازش پیرسون و دیویانس بیانگر قدرت پیشبینی بالای مدل میباشد. از سوی دیگر، معنادار شدن آماره نسبت درستنمایی نشان دهنده معناداری کل رگرسیون و بالا بودن مقادیر ضرایب تعیین بیانگر قدرت توضیح دهندگی مناسب مدل برآورد شده میباشد. نتایج حاصل از محاسبه اثرهای نهایی متغیرهای توضیحی برای مدل لاجیت ترتیبی بیانگر آن است که افزایش هر یک از متغیرهای تحصیلات مدیر، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و شدت تبلیغات، موجب کاهش احتمال قرار گرفتن شرکت در گروه با نسبت سودآوری پایین و متوسط شده و احتمال قرار گرفتن در گروه با نسبت سودآوری بالا را افزایش میدهد. بحث و نتیجه گیری: بهرهگیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات در مراحل مختلف تولید و بازاریابی محصولات برای ارتقای سودآوری شرکتها توصیه میشود. همچنین انتخاب مدیرهای جوان و دارای تحصیلات دانشگاهی برای شرکتهای صنایع غذایی پیشنهاد میشود.