فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی ازجمله زنان شاعر معاصر هستند که هم بهصورت متنی در لابه لای شعرها و هم بهصورت فرامتنی در سخنرانیها، مصاحبه ها، نامه ها و مقالات، درباره شعر و شاعری سخن گفته اند. این اظهارات بوطیقایی، از چند منظر به ویژه بنابه جایگاه شاعری آنان درخور توجه است. در این نوشتار، به شیوه توصیفی-تحلیلی علاوه بر معرفی و مقایسه اظهارات بوطیقایی متنی و فرامتنی دو شاعر، به میزان فاصله گیری آنها از بوطیقای کلاسیک پرداخته شده است. مطالعه ما نشان میدهد فروغ و سیمین ضمن باورهای بوطیقایی مشابه به میزانهای متفاوتی در مقابل اقتدار مندرج در بوطیقای کلاسیک قد علم کرده اند. تلقیهای هر دو شاعر درباره چیستی شعر، کیستی شاعر نیز نوع محتوا و مضمون تقریباً مشابه است. باوجود شباهتها، دیدگاههای آنان در باور به نوآوری در سطوح زبان، موسیقی و قالب با هم تفاوتهای آشکاری دارد. فروغ ازجمله پیروان نیماست که در اظهارات بوطیقایی خود سنت را در اغلب و شاید همه ابعاد و عناصر شعر کنار می نهد؛ در مقابلِ بوطیقای گسست محور فروغ، اشارات سیمین از دگردیسی فراتر نمی رود. او گاهی و در برخی موارد، مرزبندیهای قطعی و مألوف بوطیقای سنتی را کنار می نهد و نوآوری را مجاز میداند.