بنا به پس زدگی فردیت در جهان قدیم، بدن و امر بدنی به مثابۀ عنصری هویت ساز در نظم نشانگانی متون ادبی کلاسیک فارسی نقش چندانی ندارد؛ در مقابل با فراهم آمدن پشتوانه های اجتماعی و فرهنگی در جهان معاصر، بازنمایی هویت سوژه های ادبی با تکیه بر بدن و ملزومات آن رایج شد. در این نوشتار بازنمایی بدن محورانۀ هویت سوژه - ابژه های داستانی مجموعۀ یکی بود و یکی نبود جما ل زاده از منظر«بدن به-مثابۀ موضوعی نمادین- جامعه شناختی»، با تکیه بر آرای تورستین وبلن1 و پی یر بوردیو2 دلالت یابی، تحلیل و تفسیر شده است. نتایج نشان می دهد که در روایت پردازی رئالیستی راویِ جما ل زاده از سوژه- ابژه های مذکور، سه طبقه بازنمایی شده است: الف) طبقۀ بالا دستی که با انواع سرمایۀ فرهنگی همچون سواد، زبان، لباس و فاصلۀ بدنی نیز انواع مصرف نمایشی، اقتدار خود را به نمایش می گذارد و هم زمان با انواع طنز و گروتسک از آن ها اقتدارزدایی می شود. ب) طبقۀ فرودست با سرمایۀ فرهنگی دریغ شده و غیرمتظاهرانه ای که در زبان، لباس نیز خود کم بینی ای در فاصلۀ بدنی آنان با دیگران مشاهده می شود. ج) دسته ای دیگر به مثابۀ طبقۀ محذوف یا خاموش، خلاف دو طبقۀ قبلی، پیشتر از سامان یابی بر مبنای سرمایۀ فرهنگی و انواع سلیقه و مصرف، بر اساس جنسیت طبقه بندی شده است. همین طبقه بندی، سلیقه و مصرف آن ها را متأثر کرده است. چنین روایت پردازی ای ضمن هم سویی با بافت اجتماعی- فرهنگی و بازنمایی فردیت سوژه ها بر مبنای امر بدنی، از یک سو از تشخّصِ متورم گفتمان های غالب، اقتدارزدایی می کند واز سویی دیگر تشخص بدنیِ به حاشیه رفتۀ صداهای خاموش را یادآوری می کند.