زمان در مقام عنصر روایی و یکی از عوامل تثبیت فرم میتواند با دلالتهایی ضمنی به پیوندی منجر شده؛ متن را به انسجام مضاعف برساند. برغم اینکه بسیاری از « زیباییشناختی- اندیشگانی » متنهای تعلیمی کلاسیک با نوعی نتیجه محوری تولید گردیده و کمتر به دلالتپردازی غیر مستقیم با عناصر روایی پرداخته شده است؛ در برخی از روایتهای داستانی آن عصر، همچون تمثیل شیخ صنعان عطار، نسبتی چشمگیر میان زمان توزیعی روایت با وضعیت، کنشهای شخصیت اصلی قصه و درونمایه وجود دارد. این نوشتار به شیوه توصیفی- تفسیری، جریان زمان در روایت شیخ صنعان را به مثابه عنصری روایی برای تبیین انواع انسجام در آن متن بررسی کرده است. مبنای نظری این نوشتار برای معرفی جریان زمان در سه شکل ترتیب، تداوم و بسامد؛ الگوی ژنت و در بحث زمان در قالب حال اخلاقی سخن والاس مارتین است. نتیجه حاکی از آن است که زمان توزیعی در تمثیل مذکور با انواع زمان پریشی، تنظیم سرعت و تکرارها، منجر به دو سطح انسجامِ ساختاری و اندیشگانی شده است در این میانه، راوی با تکیه بر حال اخلاقی زمان روایت را متوقف کرده، به شکلی مستقیم اندیشهای را با مخاطب در میان میگذارد.