سوژه ها و ابژه های مندرج در متون ادبی موجوداتی بدنمند یا به بدنمندی منتسب بوده و در مقام کارگزار درون متنی، کنش ها و وضعیت هایی همچون نمایش خود، اظهارعاملیت، سرکوب شدگی و موارد مشابهی که بدان متصف هستند؛ به مثابۀ امر بدنی درک می شود. با این وصف تبیین جایگاه معرفتی، اجتماعی و سیاسی آنها، بدون توجه به بدنمندی و دلالت های برآمده از آن دقیق نخواهد بود. در این نوشتار بدنمندی سوژه های درون متنی ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی با تکیه بر آرای برخی از نظریه پردازان مطالعات فرهنگی و فوکویی در دو سطح نمایشی و انضباطی معرفی و تحلیل شده است. نتیجه نشان می دهد که در ادبیات کلاسیک فارسی، سه ژانر حماسی، مدحی و عاشقانه، محل نمایش بدنی مستقیم یا با واسطۀ سه دسته از نخبگان بر مبنای طبقۀ اجتماعی آنهاست. در کنار اینها، دو نوع ادبی آداب نامه ای و عرفانی با وجود برخی از جنبه های نمایشی، منتهی با رسالت و شیوه هایی متمایزِ انضباطی، عمدتاً به تنظیم، کنترل و در مواردی به سرکوب بدن یا برخی از بدن ها پرداخته است. در مقابل بنا به رواج فردگرایی در جهان معاصر و نسبت آن با امر بدنی، هویت سوژه ها و ابژه ها به شکلی چشمگیر در قالب امر بدنی و مصرفی بازنمایی می شود. البته جنبه نمایشی بدنمندی برآمده از فردیت گرایی در روایت های معاصر از یک سو به لحاظ نوع و شمول با شکل اشاره شده در ادبیات کلاسیک فرق دارد از سوی دیگر اگرچه در ادبیات معاصر به ظاهر نوشتارِ انضباطی مستقیم به چشم نمی خورد، به دلیل تخاصم موجود در زبان و روایت، شکل هایی از انضباط تحمیلی یا خودخواسته در آنها نیز وجود دارد.