با توجه به تحولات اجتماعی و فرهنگی معاصر مبنی بر شکل گیری و تداوم دموکراسی در اشکال مختلف تفکر و زندگی معاصر؛ این گفتار درصدد است تا نشان دهد که ادبیات داستانی معاصر در صد سال اخیر چطور و با چه رویه ای سعی کرده است میان کارگزاران تاریخی و برون متنی یا درون متنی نوشتارها تعاملی دموکراتیک برقرار کند؟ بر همین اساس پس از معرفی دموکراسی در دو سطح روش شناختی و هستی شناسانه با تکیه بر دلالت های زبانی - روایی داستان های معاصر فارسی در سه دوره نوکلاسیک، مدرن و پسامدرن تعامل مذکور معرفی و تحلیل شود. نتیجه نشان میدهد که جمال زاده با معرفی دموکراسی ادبی در زبان فارسی و با خوانشی محدود از آن سعی میکند با گرایش با عامیانه گویی، طنز، گروتسک با نوعی پرسشگری و اقتدار گریزی رگه هایی از کارناوال و تقدس زدایی از روایت را به شکل جدید مطرح کند اما به دلیل اقتدار موجود در معرفت و هستی سوژه ها نیز جنبه هایی از وعظ بازنمایی دموکراتیک وی کامل نیست. ادبیات معاصر فارسی در سبک مدرنیستی آن قدمی پیشتر نهاده با تردید معرفت شناختی ای که برای سوژه اتفاق می افتد جنبه های دموکراتیک متن را نسبت به قبل بیشتر می کند در نهایت با تردید معرفتی- هستی شناختی ای که برای سوژه ها در چند سطح متن اتفاق می افتد رابطه ای دو سویه میان هر کدام از کارگزاران برون و درون متنی اتفاق می افتد که خودبخود هر گونه اقتدار گرا نفی کرده؛ منجر به رابطه ای افقی می شود.