1403/10/02
پارسا یعقوبی جنبه سرائی

پارسا یعقوبی جنبه سرائی

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 65465132
دانشکده: دانشکده زبان و ادبیات
نشانی: دانشکده زبان و ادبیات
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
نشست تخصصی نقد کتاب کلک خیال انگیز: بوطیقای ادبیات وهمناک
نوع پژوهش
سخنرانی
کلیدواژه‌ها
ابوالفضل حری، کلک خیال انگیز، ادبیات وهمناک، نقد
سال 1393
پژوهشگران پارسا یعقوبی جنبه سرائی

چکیده

داوری ها را به دو دسته نقد و فرانقد می توان طبقه بندی کرد، که هرکدام ضرورت ها و قابلیت های خاص خود را دارند. جلسه داوری کتاب کلک خیال انگیز را می توان از نوع فرا نقد به حساب آورد. اغلب متون کلاسیک فارسی بدلیل فاصله مندی آن فضا از زئالیسم به نوعی حاوی فضایی فانتزی گونه است بعبارتی دیگر تجربه زیسته غالب بر کل ژانرهای ادبی کلاسیک فارسی اعم حماسه، غنا، عرفان، رمانس های عاشقانه و عیاری غیر واقعی وهمناک است. اتنخاب چنین موضوعی برا ی تحقیق بجا و جذاب است. پیشینه تحقیق و مدخل های هر بخش سنجیده و رساست. نگاه ساختار گرایانه محقق نسبتاَ دقیق و بدور از کلی گویی های مسوولیت گریزانه است. نویسنده ارجمند سعی نمی کند نظریه تودورف را به هر قیمت به نمونه های متنی تحمیل کند. مبانی نظری تحقیق تا حد امکان مناسب درک شده است. انتخاب متنها چه از نظر ساختاری چه از لحاظ ایدئولوژیک بجا و قابل تامل است. تا حد امکان به جنبه ساختاری بوطیقا پایبند مانده است. ارجاعات مناسب است. بنده با وجود باور به توانمندی های نویسنده محترم کتاب کلک خیال انگیز با برخی از مفاهیم بکار گرفته شده در کتاب، طبقه بندی ها و نوع تحلیل موافق نیستم. از جمله اینکه، تقسیم بندی ادبیات به محاکاتی و غیر محاکاتی پذیرفتنی نیست. بکار بردن واقعیت عینی( بویژه صفت عینی) در مقابل فانتزی، مشکل توصیف را تشدید می کند. بحث معرفی اصطلاح بوطیقا با وجود چندین ارجاع، باز مشکل دارد و همین مشکل تعریف اصطلاح بر نتیجه گیری کتاب هم اثر می گذارد. بحث زاویه دید مبهم که با استناد به سخن تودوروف مطرح شده است مصادیقی را در بر می گیرد که می تواند منجر وهمناک نشود یا دایره بحث وهمناک را گسترده کند. جایگاه خواننده در بحث، شکلی متناقض به خود می گیرد هم مهم هست هم نیست. در نهایت هم از رده خارج می شود در حالیکه مهم است. درباره تلفیق بعد زیبایی شناختی و ایدئولوژیک ژانر وهمناک در جهان کلاسیک سخنی به میان نمی آید. تکرارهای غیرضروری همچون «سه جنبه کلامی، معنایی و نحوی وهمناک» در متن، زیاد دیده می شود که گویی حاصل گسست زمانی نوشتار یا ...است. درست است که نویسنده بر جنبه بوطیقایی آنهم ساختاری متن پای می فشارد و بر همین اساس نتیجه گیری می کند ولی خود تودورف با طرح بحث دیگری به تحلیل خود رنگ تفسیری می دهد که جای ان تفسیر در پایان کتاب خالیست.