ادبیات در مقام رسانه، حاوی قدرتی غیر مستقیم و هژمونیک است. این ویژگی در همۀ انواع ادبی ملل وجود دارد. منتهی شدت و ضعف تاثیر گذاری به اقتضای عواملی همچون دوره ، موضوع و ژانر متفاوت است. یکی از موضوعاتی که در اظهارات اغلب شاعران کلاسیک فارسی نمود یافته و تاثیر بسزایی بر مخاطبان خود، نیز بر جریان فکری ایرانیان گذاشته است، بحث های کلامی مبنی بر عقل ستیزی به صورت خاص و فلسفه گریزی یا فلسفه ستیزی در معنای عام آن است. از میان اشعار شاعران کلاسیک فارسی یکی از قصاید خاقانی با مطلعِ «چشم بر پردۀ امل منهید جرم بر کردۀ ازل منهید» در فلسفه ستیزی جایگاه ویژه ای دارد. این نوشتار پس معرفی نظم گفتمانی قصیده مذکور ؛ هژمونی بر آمده از آن نظم گفتمانی، در دو سطح «دلالت های معنایی» و «جنبۀ فنی رسانه» جهت درک شیوه های اعمال قدرت هژمونیک و در نهایت آسیب شناسی آنها بررسی شده است. اساس تبیین نظم گفتمانی و هژمونی بر آمده از دلالت های سطح معنایی، برخی از مفاهیم نظریۀ تحلیل گفتمان انتقادی «لاکلاو» و «موفه»؛ و مبنای بررسی کارکرد هژمونیک شعر در سطحِ فنی رسانه، سخنان «جان ب. تامپسون» است.