رمان همسایه ها با رویکردی رئالیستی به قصد بازنمایی/ مقبول نمایی دانایی/ باور حزبی به روایت درآمده است. همین امر سبب شده است که نشانه گشایی از آن مستلزم درک نزاع گفتمانی متنی و وجهیت نماهای برسازندۀ آن باشد. در این نوشتار نزاع گفتمانی مندرج در رمان همسایه ها با تکیه بر سه نوع وجهیت نمای اسم، صفت و قید دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که ماهیت ایدئولوژیک موضوع بازنمایی و ضرورت تحول سوژۀ داستانی ملازم آن به سطح بندی جریان پیرنگ انجامیده است، به طوری که روند روایت را می توان به سه دورۀ پیشاقهرمانی، قهرمانی و تثبیت قهرمانی تقسیم کرد. با وجود چهار دسته مشارک/ خصم گفتمانی در دورۀ پیشاقهرمانی، وجهیت نماها بیشتر در خدمت بازنمایی نوعی رخوت و انجماد فکری، شغلی و عاطفی حاکم بر فضای دربردارندۀ سوژه ها از جمله خالد شخصیت اصلی و راوی-کنشگر داستان است. در دورۀ قهرمانی تخاصم جدی میان سوژه های حزبی و حاکم در می گیرد و هر سه دستۀ وجهیت نماها اعم از اسم، صفت و قید همسو با موضع مؤلف پنهان متن در خدمت مثبت نمایی مبارزات سوژه های حزبی و منفی نمایی دستۀ حاکم قرار می گیرد. در دورۀ آخر هم تمامی مصائب خالد و همراهانش در زندان بویژه تحمّل انضباط/ تعذیب ها، مقابله با تمسخر و حرکت روبه جلو به مثابه نشانگان تثبیت قهرمانی و مشروعیت آنان فرض شده است. بااین وصف روایت در دو خط سیر طولی -هر دوره نسبت به دورۀ قبل- و عرضی –تقابل درزمانی سوژه های حزبی و حاکم- با تکیه بر انواع وجهیت نما درصدد مشروعیت بخشی به واقعیت برساخته پیرامون باور حزبی است، حتی در مواردی متن دچار بیانه زدگی و شعارگویی می شود.