میان هر شکل از روایت پردازی یا تولید نشانه از منظر گفتمانی، میان فرم و ایده، نسبتی ساختاری برقرار است. فرهاد حیدری گوران نویسنده چند رمان، بنا به باورداشت های یارسانی یا تجربه زیسته در میان مردم یارسان، خودآگاه یا ناخودآگاه؛ خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر باورهای یارسانی قرار گرفته و این فرآیند به فرم آثار او شکلی متفاوت بخشیده است. باورهای یارسانی مبتنی بر نوعی عدم قطعیت، ناتمامی و صیرورت و زمان آگاهی است. چنین باورداشتی و شگردهای همبسته با متون یارسانی با روایت پیشامدرن، نوکلاسیک و حتی مدرن ناهمخوان است؛ اما روایتگری پستمدرن ظرفیت و قابلیت اعمال و اجرای آنها را دارد. بر همین اساس میتوان باورداشتهای یارسانی را در فرم رمانهای نفس تنگی و کوچ شامار از نظر زمان، زبان، شخصیتپردازی، مکان و پایانبندی و نشانهشناسی بررسید. ضمن اینکه روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی است.