انجمن های مدنی به مثابه اجتماعات بینابینی نقش به سزایی در جرح و تعدیل مرزبندی های هویتی و بسط وتعمیم جهت گیری های شناختی وکنشی کنشگران مدنی وتبدیل مای محلی به مای جمعی وعام دارد. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی تجربه ی زیسته ی فعالان مدنی از حضور و مشارکت در سمن ها، به واکاوی و شناسایی زمینه ها، راهبردها، و پیامدهای هویتی فعالیت مدنی نمونه ای از شهروندان سنندجی بپردازد. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای میان فعالان مدنی شهر سنندج به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته استفاده شد. در نمونه پژوهش، 27 نفر از فعالان مدنی 28-47 سال سنندجی مشارکت داشتند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینه هایی چون ناکارآمدی نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی، و مسئولیت پذیری اجتماعی در حضور و مشارکت در سمن ها نقش دارند. در این میان، تجربه زیسته(سابقه فعالیت جمعی)، رهایی از روزمرگی و معنابخشی به زندگی به مثابه زمینه ی تسهیل گر و کسب اعتبار اجتماعی به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک فعالان مدنی، از حضور و مشارکت در سمن ها بر سمن ها به مثابه مجرایی برای مشارکت و همبستگی اجتماعی، تغییر فرهنگی و اجتماعی و پل ارتباطی ذی نفعان و دستگاه های اجرایی دلالت دارد. بر اساس مطالعه حاضر، تجربه ی فعالیت مدنی برای شهروندان سنندجی، مدارای بین قومی، ناخرسندی از فرادستی اقوام غیربومی، احساس تبعیض و اختلال در شناسایی، بینش اجتماعی، بازنمایی هویت کردی، الگوپذیری اجتماعی،خودباوری و آرامش درونی در پی داشته است. مقوله ی هسته نیز بر بازاندیشی هویت دلالت دارد که بر وجوه فردی، جمعی، متکثر، اقتضایی و تأملی هویت دلالت دارد.