در مقایسه با گذشته، که ورزش در ذیل ابعاد آیینی، مذهبی و جنگاوری معنا پیدا می کرد و امری مردانه تلقی می شد، امروزه، به دلیل پیوند عمیق با مدیریت بدن، فراغت و سلامت، ورزش ماهیتی فراجنسیتی به خود گرفته و به بخشی از زندگی روزمره بین زنان مبدل شده است. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک زنان از ورزش، به روش نظریه مبنایی با 30 نمونه زن دارای تجربه فعالیت ورزشی مصاحبۀ نیمه ساخت یافته به عمل آمد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زنان به دلیل تناسب بافت فضایی و مکانی و ترس از افتادگی بدن به ورزش روی می آورند. در این میان، فهم برابری طلبانه از جنسیت، ایده آل نگری بدن به مثابه زمینۀ تسهیل گر و رسانه ای شدن و فراگیری ورزش به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان از ورزش بر آگاهانه بودن ورزش (ورزش به مثابه هویت نقشی)، واسازی رده بندی های اجتماعی، تناسب اندام و لذت طلبی دلالت دارد. بر اساس مطالعه حاضر، ورزش برای بانوان کسب پذیرش اجتماعی، بازاندیشی و ارتقای سلامت جسمی و روانی در پی داشته است.