پژوهش حاضر در نظر دارد تا از طریق توصیف تجربه نمونه ای از معلمان از فرهنگ مدرسه و رویههای همنواسازی در میدان آموزش و پرورش، نشان دهد که چگونه تشکل صنفی معلمان با پیریزی ارزشهای بدیل، به عمل منازعه به مثابه عملی فرهنگی دست میزنند؟ روش پژوهش حاضر مردم نگاری انتقادی و میدان مورد مطالعه اعضای تشکل صنفی معلمان شهر سنندج است که به روش نمونهگیری هدفمند، تعداد 33 معلم برای مصاحبه نیمه ساخته یافته انتخاب شدند. بر مبنای روایت معلمان، برای همنوا کردن معلمان با میدان آموزش و پرورش، قدرت به شیوه های مختلف اعمال می شود و فرهنگ مدرسه با برساخت «معلم همنوا و متعهد» و «ساده زیست و قناعت پیشه»، هویت فردی معلمان را تعلیق نموده است. براین اساس، تجربه و تفسیر معلمان از جایگاه خود در میدان آموزش بر نایده انگاری معلمان، بحران حرفه ای، احساس ندامت از انتخاب شغل معلمی دلالت دارد. در چنین بستری، بازیابی منزلت معلم، ارتقا وضعیت معیشتی و رفع تبعیض و جلوگیری از کالایی کردن آموزش به ارزشهای بدیل شورای صنفی معلمان تبدیل شده است و آگاهی بخشی، ایدئولوژیزدایی از میدان آموزش، مخالفت با کالایی شدن آموزش و مقاومت های خاموش، اشکال منازعه تشکل صنفی معلمان را برای تصدیق نهادی شکل داده است.