جامعهپذیری جنسیتی از سازههای مفهومی و نظری راهگشا در فهم پدرسالاری و فرودستی زنان است؛ از طریق جامعهپذیری افراد به درک از جنسیت خود دست مییابند و یاد میگیرند که به دلیل زن یا مرد بودن از آنها چه انتظاری میرود و این ویژگی را چگونه در خود بروز دهند. در مطالعات انجام شده در خصوص خشونت علیه زنان و نا امنی در فضاهای عمومی، مفهوم جامعهپذیری جنسیتی به عنوان یک عامل مفروض تلقی شده است و مطالعات اندکی به واکاوی جامعهپذیری جنسیتی پرداختهاند. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی روایت زنان در زندگی روزمره، به ابعاد جامعهپذیری جنسیتی، منابع و پیامد آن بر خود اجتماعی زنان بپردازد. پژوهش حاضر با روششناسی کیفی و روش تحلیل روایت در میان نمونهای از زنان سنندجی به انجام رسیده است. برای انتخاب نمونهها از روش نمونه گیری هدفمند و برای گردآوری دادهها از مصاحبهی نیمهساختیافته استفاده شد. در نمونهی پژوهش، 30 نفر از زنان 25 تا 45 سال سنندجی مشارکت داشتند. یکی از ابعاد جامعهپذیری جنسیتی، نقشهای جنسیتی است که بر مبنای تحلیل روایت زنان، به 6 تم اصلیِ «هویتیابی بر مدار خانه» ،«نقشهای ابزاری»، «یادگیری نقشهای جنسیتی»، «نظم مراقبتی مرد سالار»، «وابستگی مادی و طرد اقتصادی» و «سقف شیشهای» دست یافتیم. از دیگر ابعاد جامعهپذیری جنسیتی، کلیشههای جنسیتی است. بر مبنای روایت زنان، «جنسیتیشدن فضای همگانی» و «ناامنی در فضای همگانی و مقصرانگاری زنان» کلیشههای جنسیتی مرتبط با فضاهای همگانی را شکل دادهاند و «هویت ابرازی زنان»، «جنسیتی شدن تحصیل» و «مردانه پنداشتن اشتغال» کلیشههای جنسیتی مربوط به شخصیت زنان و «تصمیمگیری وابسته»، «ریسک ناپذیری زنان»، «تفکیک جنسیتی مدیریت در خانواده» و «روایی تصمیمگیری مردان» ناظر بر کلیشههای جنسیتی حوزه مدیریت و برنامهریزی خانواده و «تعجیل و سختگیری در ازدواج دختران» اصلیترین کلیشه جنسیتی در زمینه ازدواج و انتخاب همسر بهحساب میآیند. بر مبنای روایت زنان، تلقی «زن بهمثابه ابژه جنسی» و «زن بهمثابه ناموس» بر کلیشههای جنسیتی مرتبط با مسائل و روابط جنسی دلالت دارد.در خصوص منابع جامعهپذیری جنسیتی، «خانواده» و «رسانههای ارتباط جمعی» اصلیترین منابع را به خود اختصاص دادهاند. خروجی جامعهپذیری جنسیتی، تکوین و تحکیم «خود اجتماعی» زنان است. بر مبنای روایت زنان، دو تم اصلی «خود وابسته: تنهایی و دشواری زندگی بدون مرد» و «زن در مقام مادر و قلب خانواده» نشان از تکوین و تحکیم «خود اجتماعی» زنان مورد مطالعه بر بستر پدرسالاری دارد.