پژوهش حاضر با تأسی از سازه های مفهومی و نظری مارک تسلر از فرهنگ سیاسی، در نظر دارد تا با ورود به نظام معنایی عالمان دینی و به میانجی تجربه و درک آن ها از ابژه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و محیط هنجاری خود به واکاوی فرهنگ سیاسی عالمان دینی سنندج (به عنوان میدان مورد مطالعه) بپردازد. در پژوهش حاضر از روش مردم نگاری بهره گرفته شده است و طی آن با 40 ماموستا مصاحبه بعمل آمده است و در انتخاب نمونه ها، از نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری با حداکثر تنوع بهره گرفته شده است. بر مبنای یافته ها، زیست جهان ماموستایان با اضطرار، نظم مراقبتی، بی قدرتی سیاسی، و زوال سرمایه اجتماعی تداعی می شود. با نظر به ابعاد اصلی فرهنگ سیاسی، تکثرگرایی و پذیرش تنوع در نزد مصاحبه شوندگان ضعیف و مشارکت و درگیری عملی آنان در زندگی اجتماعی و سیاسی به ویژه در وجوه سیاسی آن پایین می باشد. با نظر به وجوه شناختی و کرداری فرهنگ سیاسی، مختصات فرهنگ سیاسی مصاحبه شوندگان قرابت قابل توجهی با «فرهنگ سیاسی محدود» دارد و جنبه هایی از «فرهنگ سیاسی عمل گرا» نیز در نزد برخی از مصاحبه شوندگان قابل شناسایی است. با توجه به ماهیت آسیب زای فرهنگ سیاسی محدود و عمل گرا، مختصات فرهنگ سیاسی یادشده به توسعه در ابعاد مختلف مدد نمی رساند. بدلیل زوال سرمایه اجتماعی بین گروهی، انزوای اجتماعی و تک واره شدن هویت اجتماعی، نقش آفرینی ماموستایان در توسعه اجتماعی مختل شده است. همچنین، بدلیل فرسایش سرمایه نهادی، زوال اعتماد سیاسی و مدارای سیاسی و سایه افکندن بیگانگی سیاسی، کارگزاری ماموستایان در توسعه سیاسی دچار انقطاع و گسست شده است و با توجه به سیطره ی تردید و بدبینی نسبت به تنوع و تکثر در نظام معنایی و گرفتارآمدن در دوگانه ی بیم و امید، توسعه فرهنگی در میدان مورد مطالعه پرهزینه و بعضاً با مقاومت همراه بوده است. در بخش پایانی، پیشنهادهایی در جهت ترمیم و بازسازی کارگزاری ماموستایان در توسعه در ابعاد مختلف آن ارائه شده است.