پژوهش حاضر در نظر دارد تا از طریق توصیف و واکاوی تجربه ی طرد دانش آموزان در میدان مدرسه نشان دهد چگونه دانش آموزان با مقاومت و ستیز در برابر طرد، به عمل منازعه و خشونت، به مثابه عملی بامعنا و منازعه ای فرهنگی دست می زنند. پژوهش حاضر با روش مردم نگاری انتقادی در دبیرستان های پسرانه شهر سنندج به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی و برای گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته فردی و گروهی استفاده شد. نتایج پژوهش موید آن است که دانش آموزان، اختلال در بازشناسی، ملال و بیگانگی، نظم انضباطی، مراقبت ائتلافی، و غلبه ی گفتمان کنکور و تک ساحتی شدن زندگی را در میدان مدرسه تجربه نموده اند. شرایط طردآمیز حامل معنایی از مدرسه برای دانش آموزان است که با معنای مسلط از مدرسه قرابتی ندارد و این معانی ضمنی، پشت صحنه ی بسیاری از منازعات و خشونت ورزی های دانش آموزان در مدرسه را شکل داده است. یکی از شکل های مواجهه دانش آموزان با شرایط طردآمیز، خشونت ورزی است که در سه مقوله ی عمده خشونت ورزی نسبت به دانش آموزان(زورمندمداری، و تعرض به همنوایان با مدرسه)، و معطوف به معلمان (نزاع با معلمان، بی اعتنائی و تحریم، اذیت و دست انداختن) و معطوف به مدرسه(نافرمانی و طغیان، گریز از نظام مدرسه بدون ترک آن و رفتارهای وندالیستی) دسته بندی شد.