رویکرد غالب در مواجهه با مسائل اجتماعی در جامعه ایران رویکرد بیرونی است و مختصات و نظام معنایی و تجربه زیسته ی افراد درگیر در مسائل اجتماعی مورد غفلت قرار می گیرد و همین مسأله مدیریت مسالمت آمیز و منطقی مسائل اجتماعی را دشوار می نماید. رویکرد مذکور در خصوص مسائل اجتماعی زنان ابعاد پیچیده تری دارد و در بخش اعظم مواجهات نظری و تجربی در ارتباط با مسائل زنان، زنان و تجربه زیسته آنها نادیده گرفته شده است. این پژوهش در نظر دارد تا به میانجی پژوهش هایی که معطوف به تجربه و درک زنان است ،عمده ترین مسائل اجتماعی زنان را شناسایی شود. روش شناسی تحقیق حاضر تحلیل ثانویه است. تحلیل ثانویه پژوهش های موجود نشان می دهد که زنان بنا به فراخور جایگاه و موقعیت اجتماعی با مسائل متنوعی مواجهه اند که عمده ترین آن ها عبارتند از : سطح نازل سرمایه اقتصادی و اجتماعی زنان، تبدیل ناپذیری اشکال سرمایه زنان، سقف شیشه ای، سلب قدرت (محدود بودن عرصه های تصمیم گیری زنان)،تقلیل هویت،احساس اثربخشی پایین، و تجربه طرد اجتماعی