آن چه که امروز در عرصه های مختلف رسمی، غیر رسمی و عمومی نمود قابل ملاحظه ای دارد، بالا رفتن آستانه تحریک پذیری و پایین آمدن آستانه تحمل و مدارا است که موید آسیب پذیری جامعه می باشد. هرچه آستانه مدارا در جامعه پایین تر باشد، غیریت سازی و دیگری ستیزی در جامعه شدت می یابد و بنیان کنش ورزی افراد بر منافع محدود و خاص گرایانه و خودمدارانه شکل خواهد گرفت و این مسئله در قاموس تجاوز به حریم دیگران، نادیده گرفتن منافع و علایق دیگران، عینی و علنی شدن خشونت ورزی در جامعه پدیدار خواد شد. برای مقابله با این وضعیت در کنار ضرورت تقویت مهارت های فردی و اجتماعی و افزایش تاب آوری اجتماعی، تمهیدات ساختاری و واسازی ساختاری نیز ضرورت دارد. باید بپذیریم که خشونت های سیستمی و نمادین با رشد نابرابری های اجتماعی و قطبی کردن جامعه در رشد آسب های اجتماعی و کجروی اجتماعی نقش تعیین کننده ای دارد. تنها با واسازی خشونت سیستمی و نمادین که با خود طرد اجتماعی را برای گروه های مختلف جامعه در پی داشته است، می توان مدارای اجتماعی در ابعاد سیاسی، عقیدتی، هویتی و رفتاری را در جامعه قوت یابد. به قول آمارتیا سن، تک واره شدن هویت ها، دیگری ستیزی و تنش ها و درگیری های مذهبی و قومی خشونت باری را در جامعه در پی داشته است. تقویت سرمایه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در چندگانه شدن و متکثر شدن هویت های اجتماعی و بالارفتن آستانه تحمل و دیگرپذیری نقش بسزایی دارد. تقویت سرمایه اجتماعی به طرق گوناگون، زمینه لازم برای ارتقای سطح رفاه افراد و متعاقب آن زمینه رشد فرهنگ مشارکتی، روحیه داوطلبانه، همکاری و اعتماد اجتماعی فراگیر را فراهم می سازد. از این مدخل اجتماعی، سرمایه اجتماعی می تواند مانع خشونت ورزی شود چرا که به عنوان یک کمربند و سیستم محوری امنیتی در اجتماع انسانی کارکرد خود را ایفا کرده و مانع آشفتگی می شود حال چنان چه این منافع در میان مردم منصفانه توزیع نمی شوند این خطر وجود دارد که رشدی که تنها اقلیت کوچک از جمعیت را بهره مند می سازد نابرابری را افزایش دهد و می تواند به واگرایی اجتماعی منجر شود