هدف: رهبری مدرسه فقط در مورد نگه داشتن دانشآموزان در مدرسه و معلمان در شغل نیست. در برخی از کشورها و جوامع، مدرسه تنها مکانی است که تمام تعاملات اجتماعی گروه های انسانی در آن صورت میگیرد. با این حال، برخی از مدارس در کشورهایی با بودجه آموزش و پرورش کاهش یافته ممکن است تعطیل شوند یا با مدارس دیگر ادغام شوند. این شرایط و تهدیدها، رهبران مدارس در سراسر جهان را نسبت به خواستههایی مانند تغییر در تخصیص بودجه آموزش و پرورش، پاسخگویی و عملکرد بیشتر گروه های آموزش معلمان، تشویق علاقه عمومی به آموزش و پرورش و توجه بیشتر دولتها به تقاضای آموزش، آگاهتر کرده است. رهبری مدرسه باید در پاسخ به تغییرات و فشارهای محیطی خلاق باشد. پاسخ خلاقانه به این تغییرات به این معنی است که رهبران مدارس در حال تغییر هستند. آنها به دنبال فرصتهایی برای یافتن "بهترین راه" هستند. آنها سعی میکنند راه های مختلفی را امتحان کنند و ریسک کنند. آنها سعی می کنند رویکردهای جدیدی را برای رهبری، شناخت و پاسخ در نظر بگیرند که اساساً چشمانداز رهبری مدرسه را در حالی که به دنبال ایجاد انگیزه در کارکنان و دانشآموزان هستند، تغییر میدهد. علیرغم پیچیدگی و ابهام در مفهوم کارآفرینی، انتظارات دولتها، سیاستگذاران و ذینفعان آموزش و پرورش منجر به افزایش فشار بر مدارس برای توسعه کارآفرینی و استقلال مالی شده است. تحقیقات بسیار کمی در مورد رهبری کارآفرینانه در مدارس انجام شده است. بنابراین، این سوال کلی مطرح شد که رابطه بین کارآفرینی و رهبری مدرسه چیست؟. مواد و روشها: پژوهش حاضر با تمرکز بر رویکرد پدیدارشناسی استعلایی موستاکاس، تلاش کرد تا تجربیات زیسته ۱۹ نفر از مدیران مدارس را که به صورت هدفمند و با استفاده از تکنیک نمونهگیری ملاک انتخاب شده بودند، شمارش کند. از یک پروتکل مصاحبه پدیدارشناختی ترتیبی سه مرحلهای استفاده شد تحلیل و کدگذاری مصاحبهها با استفاده از روش تحلیل تماتیک سه مرحلهای (پایه، سازماندهنده و فراگیر) و ترسیم شبکههای تم انجام شد. بحث و نتیجهگیری: در پایان تحلیل تماتیک، در مجموع 90 تم پایه، 34 تم سازماندهنده و در نهایت 8 تم فراگیر شمارش شد که عبارت بودند از: کارآفرینی اکتسابی، کارایی مالی، سواد مالی، کارآفرینی آموزشی، فعالیت اجتماعی، سفیر فرهنگی مدرسه، کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی مستقل. تجربیات شرکتکنندگان نشان داد که رهبران برای پیادهسازی رهبری کارآفرینانه در مدرسه دو راهبرد اصلی را اتخاذ کردند: اول، سیاستهایی برای پیشبرد امور مدرسه، ارتباط با والدین و معلمان، ارائه دروس متنوع و فوق برنامه برای دانشآموزان، اولویتبندی تکالیف و ترویج انعطافپذیری در فرآیند تدریس-یادگیری، اینها راهکارهای درون مدرسهای بودند. از طرف دیگر، رهبران کارآفرین مدرسه از راهبردهای بیرونی مانند بازدیدهای عمومی از مدرسه، ریسکپذیری، ترویج کار گروهی و کسب قدرت برای مدرسه استفاده کردند. بهمنظور پاسخ به این سوال: ۱) چرا مدارس امروزی به رهبران کارآفرین نیاز دارند؟ سه موضوع جامع شناسایی شده است: الف- کارایی مالی، ب- فعالیت اجتماعی و ج- سفیر فرهنگی مدرسه. علاوه بر این، نیاز مدارس به پاسخگویی به نیازها و مشکلات جوامع محلی و ایفای نقش مسئولانهتر فراتر از محیط مدرسه در قبال جامعه از نظر فرهنگی و اجتماعی، مدیران مدارس را بر آن داشته است تا اقدامات جدی در مورد ابتکارات کارآفرینی در مدارس انجام دهند. با این حال، در میان شرکتکنندگان در تحقیق، این دیدگاه متزلزل وجود داشت که آنها مجبور بودند به دلیل کمبود بودجه دولتی در مدارس، منابع مالی را تأمین کنند. برخی از مدیران مدارس این را بهعنوان یک پدیده نوظهور میدیدند، در حالی که برای برخی از رهبران مدارس این امر به یک هنجار تبدیل شده بود. با وجود دوگانگی تجربیات در بین رهبران مدارس، آنها مسائل اقتصادی، تجربیات و دیدگاههای خود را در مورد کارآفرینی و رهبری مدرسه به شیوهای مشابه بیان کردند. این تجربیات رهبران مدارس را میتوان با استفاده از ایده "کارآفرینی تجاری" تحلیل کرد که در آن روشهای نوآورانه و خلاقانه بهعنوان پاسخ رهبران مدارس به شرایط بازار در نظر گرفته میشود. اگرچه رهبران مدارس از عوامل ملی و زمینه ای که مؤثر و مرتبط با چرایی مشارکت آنها در فعالیتهای تأمین مالی یا بازاریابی مدارس است آگاه بودند، اما این امر باعث شد که آنها از فعالیت اصلی خود که مدیریت و رهبری آموزشی است منحرف شوند. پارادوکس آشکار در اینجا این است که اگرچه اکثر رهبران مدارس میدانستند که چرا باید فعالیتهای کارآفرینی را در مدرسه انجام دهند، اما لزوماً از آن استقبال نمیکردند. ۲) ویژگیهای رهبری کارآفرینانه در یک مدرسه چیست؟ محققان توانستند سه مضمون جامع را شناسایی کنند که عبارتاند از: الف- کارآفرینی آموزشی، کارآفرینی عمومی و کارآفرینی مستقل. شرایط بازار جهانی، مهارتهای جدید و متفاوت و روشهای رهبری متنوعی را از رهبران مدارس میطلبد. همه رهبران مدارس تحت تأثیر شرایط فعلی بازار قرار نمیگیرند و تنها برخی از آنها به اجبار یا داوطلبانه بهطور فعال در "کارآفرینی تجاری" درگیر هستند. با این حال، همه رهبران مدارس باید دارای "ذهنیت تجاری" باشند تا بتوانند در زمینههای ملی و محلی که بازار آموزش و پرورش رقابتی شده است، موفق شوند. راهکارهایی باید به کار گرفته شود که در آن صلاحیتها و تجربیات آموزشی معلمان، محیط فیزیکی و بصری مکان و مشارکت در رویدادهای اجتماعی بهطور منظم در فعالیتهای کارآفرینی مدرسه مورد استفاده قرار گیرد. 3) مدیران مدارس چگونه میتوانند به یک رهبر کارآفرین تبدیل شوند؟ محققان توانستند سه مضمون جامع را شناسایی کنند که عبارتاند از: الف- سواد مالی ب- کارآفرینی اکتسابی و ج- کارآفرینی سازمانی. هیچ شکی نیست که در سراسر جهان، مدیران مدارس باید به سمت رهبری خلاق و کارآفرین حرکت کنند. میزان ارتباط این سبک رهبری با بهبود رهبری آموزشی (یاددهی-یادگیری) یا تفکر تجاری، جای بحث دارد. مدارس خوب درگیر تفکر انتقادی عمیق، تعامل اجتماعی و یاددهی-یادگیری خلاقانه، متنوع و پاسخگو هستند. آنها همچنین ارزشهای دموکراتیک را ترویج میکنند، انتظاراتی را برای موفقیت تعیین میکنند یا رهبری ارائه میدهند که نوآوری و ریسکپذیری را نشان میدهد. همه مدارس براساس معیارهای تعیین شده توسط وزارتخانهها یا ادارات آموزش و پرورش نمیتوانند خوب باشند. بهطور مشابه، همه رهبران مدارس را نمیتوان براساس استانداردهای بازرسان آموزشی، خوب دانست. با توجه به تحمیل هزینههای آموزشی از سوی دولت بر مدارس و کاهش بودجه تخصیصیافته به مدارس، مدیران مدارس به شدت در جستجوی فرصتهایی برای افزایش توانایی خود در ارائه آموزش استاندارد و قابل قبول به دانشآموزان از طریق ارتباط با جامعه و صنعت هستند.