مدیران ارشد دانشگاه ها برای گزینش و نگهداری اعضای هیأت علمی کآرآمد و همچنین تسهیل فرصت های پیشرفت حرفه ای آنان مسؤولیتی عمده بر عهده دارند. برای انجام چنین امرخطیری مدیران به اتخاذ تصمیمات تکوینی و تراکمی نیازمندند. اهمیت اندازه گیری اثربخشی تدریس به دلیل فراهم ساختن مستنداتی است که برای اخذ چنین تصمیمات سرنوشت سازی درباره آینده نظام آموزش عالی بکار می رود. به دلیل پیچیدگی فرایند اندازه گیری اثربخی تدریس کاملاً معقول است که دانشگاهها راهبردهای متنوع و متفاوتی را برای اندازه گیری اثربخشی تدریس مد نظر داشته باشند تا تصویری جامع، معتبر و صحیحی از عملکرد اعضای هیأت علمی فراهم شود. معیارها و شاخص های موردنظر در نظام آموزش عالی هرکشوری تعیین می کند که در فرایند ارزیابی اثربخشی تدریش چه چیزی باید اندازه گیری شود و چگونه اندازه گیری به انجام برسد. هدف اصلی این مقاله معرفی راهبردهای معمول و نوین در زمینه ارزشیابی اثربخشی تدریس است. روش پژوهش حاضر، کتابخانه ای و جامعه مورد بررسی تحقیقات انجام شده در این زمینه است بررسی پیشینه ارزیابی تدریس بیانگر آن است که مقیاس های درجه بندی مدرس توسط دانشجویان راهبرد عمده و غالب در اندازه گیری اثربخشی تدریس طول هفتاد سال گذشته بوده است. اما در دهه گذشته گرایش هایی برای ترکیب این مقیاس ها با سایر راهبرد ها و منابع اطلاعاتی دیگر ظهور پیدا کرده اند. از چنین منابعی می توان برای گسترش و غنای مستندات و شواهد گرد آوری شده در ارزیابی دروس و اثربخشی تدریس استفاده کرد. چندین مدل جامع ارزشیابی توسط صاحبنظران پیشنهاد شده است. در این تحقیق الگویی مرکب از 14 راهبرد اندازه گیری اثربخشی تدریس، نوع ابزار بکار رفته در آنها، ارائه کننده مستندات، افراد ذینفع از آنها و نوع تصمیم گیری بر مبنای آن مستندات ارائه شده است این راهبردها می تواند دراتخاذ تصمیمات مربوط به فعالیت های بهبود تدریس و امور استخدامی اعضای هیأت علمی بکار روند.