چکیده بحران کووید-۱۹ باعث ایجاد اختلال در سیستم آموزشوپرورش در یک مقیاس بیسابقه شد. تعطیلی طولانیمدت مدارس و تغییرات ناگهانی، سیستمهای آموزشی در سراسر جهان را تحتتأثیر قرارداد. هدف پژوهش حاضر شناسایی و گزارش اقدامات و واکنشهای اعضای اجتماع مدارس شهر سنندج به اختلالات آموزشی حاصل از بحران کووید-۱۹ از دیدگان آنان است. روش کار پژوهش حاضر باتوجهبه ماهیت و نحوه گردآوری دادهها، پژوهشی توصیفی و به روش پیمایشی است. رویکرد این پژوهش از نوع کمی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان مدرسه مقطع متوسطه، معلمان دوره دوم متوسطه و دانشآموزان دختر سال اول دوره دوم متوسطه ناحیه ۱ شهر سنندج است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده متناسب با حجم، نمونه آماری موردنیاز تعداد ۱۰۰ نفر از هر گروه در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ انتخاب گردید. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه پاسخ به اختلالات آموزشی یونسکو (۲۰۲۰) بود که پس از تأیید استاد راهنما روایی محتوایی آن اثبات گردید، از آزمونهای پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ برای پایایی پرسشنامه و همچنین برای بررسی روایی ضابطه از روش همزمان استفاده شد. در بررسی مقادیر T تک نمونهای، میانگین متغیرها با متوسط نظری که مقدار 50 درصد بود مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 28 انجام شد و همچنین حداکثر سطح خطای آلفای کرونباخ به منظور آزمون پرسشها و فرضیههای پژوهش، مقدار 05/0 تعیین شد. با توجه به پرسشهای موجود در پرسشنامه به کار گرفته شده در این پژوهش موضوعات آن در هفت طبقه دستهبندی شدند. موضوعات مشترک مطرح شده در پرسشنامهها عبارتند از: تاثیر اختلال بر یادگیری در کلاس درس، ارزیابی یادگیری دانشآموزان و ارائه بازخورد به آنان، سلامتی و رفاه. موضوعات مشترک که در پرسشنامه کارکنان مدارس و معلمان به آن پرداخته شده است، شامل: حمایت حرفهای معلم، پیشینه مدرسه/ معلم/ دانشآموز. موضوع مشترک مطرح شده در پرسشنامه معلمان و دانشآموزان شامل مشارکت/ حمایت در خانه و در نهایت موضوع پرداخته شده در پرسشنامه کارکنان مدرسه شامل ترتیبات سازمانی حاکم بر عملکرد مدرسه در طول دوره اختلال است. نتایج کلی پژوهش نشان میدهد که بسیاری از مدارس، معلمان و دانشآموزان انعطافپذیری، سازگاری و عزم قابلتوجهی را در اتخاذ سریع طیف وسیعی از اقدامات جایگزین در طول همهگیری نشان دادهاند که ادامه برنامههای آموزشی و یادگیری را ممکن کرد. این امر نیاز به تلاش قابل توجهی داشت و برای بسیاری از مردم چالش برانگیز بود. حجم کار معلمان در نتیجه نیاز به انطباق با شیوههای جدید افزایش یافت. تدریس در طول دوره اختلال بیشتر بر مؤلفههای اصلی برنامههای درسی متمرکز بود. ارزیابی پیشرفت یادگیری دانشآموز تغییر کرد. مدارس تلاشهای زیادی را برای حمایت از معلمان، دانشآموزان و خانوادههایشان انجام دادند و اولویت را برای رسیدگی به رفاه اعضای جوامع مدرسهشان قائل شدند. در مدارس همچنین استثناهایی برای حضور گروههای مختلف دانشآموزان وجود داشت. مدارس و معلمان احساس میکردند رسیدگی به نیازهای دانشآموزان آسیبپذیر و محروم در طول دوره اختلال دشوار است. بار کار اضافی و استرس برای مدارس، معلمان و دانش آموزان در طول دوره اختلال، تا حدی با انعطاف پذیری و تلاش خیلی زیاد مدیریت شد.