1403/09/01
ناصر شیربگی

ناصر شیربگی

مرتبه علمی: استاد
ارکید: 0000-0001-8770-4227
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 36188986600
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی: کردستان، سنندج، دانشگاه کردستان، دانشکدۀ علوم انسانی و اجتماعی، گروه علوم تربیتی، کدپستی 6617715175
تلفن: 087-33622709

مشخصات پژوهش

عنوان
رهبری معلمان فاقد صلاحیت در مدارس ابتدایی: کاربردی از نظریه داده‌بنیاد
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
رهبری آموزشی، اعضای جامعه مدرسه، حرفه‌ای گرایی، معلمان فاقد صلاحیت
سال 1402
پژوهشگران پردیس هاشمی(دانشجو)، ناصر شیربگی(استاد راهنما)

چکیده

معلم، از مهمترین عناصر نظام آموزشی است که عملکرد و قابلیت های او بر آینده ی یک جامعه تاثیرخواهدگذاشت؛ لذا با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش کیفی حاضر با رویکردی تفسیری در صدد یافتن نظریه‌ای داده‌بنیاد دررابطه‌با رهبری معلمان فاقد صلاحیت در مدارس ابتدایی، با استفاده از روشی سیستماتیک است. کشف و انعکاس تجارب مدیران و راهبران آموزشی مدارس از تعامل با معلمان فاقد صلاحیت در مدرسه، بازتاب تجارب اعضای جامعه مدرسه از استخدام و به‌کارگیری معلمان فاقد صلاحیت و فهم چگونگی برخورد معلمان فاقد صلاحیت با اعضای جامعه مدرسه، از اهداف پژوهش هستند. پژوهشگر در تحقیق حاضر بر آن است تا فرایندی جامع حول حرفه‌ای گرایی به‌عنوان پدیده محوری، شامل دلایل، راهبردها، زمینه‌ها، عوامل مداخله‌گر و مؤثر در رهبری این معلمان و پیامدهای ناشی از تعامل و کار با معلمان غیراثربخش را تحت عنوان پرسش‌های پژوهشی به دست آورد؛ ازاین‌رو، داده‌های کیفی با نمونه‌گیری هدف‌مند، از طریق مصاحبه با 46 نفر از شرکت‌کنندگان که اعضای جامعه مدرسه در شهر سنندج بودند (مدیر مدرسه، راهبر آموزشی، معاون مدرسه، معلم، دانش‌آموز )و والدین دانش‌آموز، طی 5 ماه گردآوری شد و داده‌های به دست آورده شده با تحلیل مقایسه‌ای مداوم و طی سه مرحله کدگذاری نظری (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند و تعداد 211 کدباز، 60 کد محوری و 17 کد گزینشی از داده‌ها احصا گردید و با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 مدلی نهایی از آن ها استخراج شد. یکی از مهم‌ترین یافته‌های پژوهش، اثر مخرب و منفی این معلمان بردانش آموزان، دیگر همکاران و در کل جامعه مدرسه است که می‌تواند عواقبی جبران‌ناپذیر در فرایند آموزشی ایجاد کند. مشارکت‌کنندگان در مصاحبه به موضوعاتی از جمله: مسائل معیشتی و مسائل فرهنگی معلمان و همچنین سیاست‌زدگی آموزش‌وپرورش تحت عنوان زمینه‌های موجود، جهت جذب معلمان فاقد صلاحیت به مدارس اشاره کردند؛ همچنین بر اساس نظرات آنان، نقص در شیوه‌های استخدامی معلمان و دیوان‌سالاری معیوب در نظام آموزشی از دلایل استخدام و به‌کارگیری این معلمان در آموزش‌وپرورش است. طبق تجارب مدیران و راهبران آموزشی، راهبردهای تعامل با معلمان فاقد صلاحیت، در سه موضوع پشتیبانی از توسعه حرفه‌ای معلمان، کمک به ارتقای رضایت شغلی معلمان و اجرای اقدامات تنبیهی خلاصه شده است. باتوجه‌به داده‌ها، مهارت‌های سه‌گانه مدیران (مهارت‌های فنی، انسانی و ادراکی) از عوامل مؤثر و دخیل در رهبری معلمان غیراثربخش تشخیص ‌داده‌شده‌اند. بر اساس نتایج، تعداد بسیار کمی از این معلمان پس از اعمال راهبردها، تغییر کردند و به دنبال آن، عملکرد تحصیلی مطلوب عاید نظام آموزشی شده است؛ اما بسیاری از این معلمان، متحول نشده و بی‌توجهی به ابعاد روانی – اجتماعی دانش‌آموزان، ضعف و ناتوانی در برقراری روابط انسانی، غیرحرفه‌ای گرایی و بازدهی نامطلوب آموزشی را در پرونده کاری خود بر جای گذاشته‌اند.