1403/09/01
ناصر شیربگی

ناصر شیربگی

مرتبه علمی: استاد
ارکید: 0000-0001-8770-4227
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 36188986600
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی: کردستان، سنندج، دانشگاه کردستان، دانشکدۀ علوم انسانی و اجتماعی، گروه علوم تربیتی، کدپستی 6617715175
تلفن: 087-33622709

مشخصات پژوهش

عنوان
آزمون تجربی مؤلفه های مؤثر برجذب و ماندگاری نیروی انسانی آموزش‌وپرورش در مناطق کم برخوردار
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها
جذب و ماندگاری، معلمان، مناطق کمتر برخوردار
سال 1402
مجله مطالعات آموزشی و آموزشگاهی
شناسه DOI
پژوهشگران امجد کاظمی ، ناصر شیربگی

چکیده

مسئله جذب و ماندگاری نیروی انسانی در آموزش‌وپرورش به­خصوص در مناطق کم‌برخوردار یکی از مؤلفه­های موفقیت نظام آموزشی است. هدف این پژوهش، آزمون تجربی مؤلفه‌های مؤثّر شیوه‌های جذب و ماندگاری نیروی انسانی در مناطق کمتر برخوردار آموزش‌وپرورش جهت دست‌یابی عادلانه همۀ مناطق به امکانات و نیروهای آموزشی و بررسی تفاوت این مؤلفه­ها برحسب متغیرهای جمعیت‌شناختی است. رویکرد انتخاب‌شده برای انجام این پژوهش، کمی از نوع توصیفی - پیمایشی است. جامعۀ آماری این پژوهش، معلمان استان کردستان است که از طریق نمونه‌گیری طبقه­ای متناسب با حجم و پس از آن با گرفتن نمونه‌های تصادفی ساده به طور مستقل از داخل هر طبقه، 616 نفر از این معلمان انتخاب‌شده‌اند. اطلاعات، از طریق پرسش‌نامه محقّق ساختۀ 40 گویه­ای جمع‌آوری‌شده است. شش مؤلفۀ اصلی استخراج‌شده از بخش کیفی شامل نوع‌دوستی، هویت اجتماعی - شغلی، عدم سلامت اداری، نابرابری و تبعیض، ایجاد ساختار حمایتی مطلوب و الزامات و مقتضیات شغلی برای بررسی وضعیت جذب و ماندگاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از انجام‌دادن تحلیل‌ها با استفاده از آزمون­های آماری شامل آزمون T با دو نمونۀ مستقل، تحلیل واریانس یک­طرفه، آزمون فریدمن و تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد که در مؤلفه­های جمعیت‌شناختی، در رشته تحصیلی و جنسیت تفاوت معنی­داری برای مؤلفه­های جذب و ماندگاری وجود ندارد و برای مدرک تحصیلی و سابقه کاری تفاوت معنی­داری وجود دارد. آزمون فریدمن برای اولویت­بندی مؤلفه­ها از دیدگاه مشارکت­کنندگان، نشان داد که مؤلفۀ نوع‌دوستی دارای بالاترین اولویت و عدم سلامت اداری دارای پایین­ترین اولویت است؛ همچنین تحلیل عاملی مرتبه دوم که به‌منظور اعتباریابی و آزمون مدل استخراج‌شده بخش کیفی صورت گرفت نشان داد مدل دارای برازش مطلوب است. نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها می‌توان استدلال کرد که اگر مؤلفه­های نوع‌دوستی و هویت اجتماعی - شغلی را ملاک جذب و ماندگاری قرار دهیم و در ادامۀ کار از بروز مؤلفه­های عدم سلامت اداری و نابرابری و تبعیض، جلوگیری کنیم و همچنین برای ماندگاری معلمان در مناطق کمتر برخوردار ساختارهای حمایتی مطلوب و الزامات و مقتضیات شغلی را اولویت قرار دهیم، به وضعیت پایدارتری در آموزش‌وپرورش مناطق کمتر برخوردار ازلحاظ منابع انسانی دست خواهیم یافت.