1403/09/01
ناصر شیربگی

ناصر شیربگی

مرتبه علمی: استاد
ارکید: 0000-0001-8770-4227
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 36188986600
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی: کردستان، سنندج، دانشگاه کردستان، دانشکدۀ علوم انسانی و اجتماعی، گروه علوم تربیتی، کدپستی 6617715175
تلفن: 087-33622709

مشخصات پژوهش

عنوان
تجربۀ همکاری بین مدرسه‌ای: تدوین یک نظریۀ داده بنیاد به شیوۀ تحلیل موقعیت
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها
همکاری بین مدرسه‌ای- نظریۀ داده‌بنیاد - الگوی تحلیل موقعیت- مشارکت -مدیریت آموزشی
سال 1402
مجله مدیریت و برنامه ریزی در نظام های آموزشی
شناسه DOI
پژوهشگران ناصر شیربگی ، سارا نادری

چکیده

هدف: یکی از چشمگیرترین تحولات در رهبری مدرسه، شیوه‌هایی است که در آن مدارس یاد گرفته‌اند به دلایل متعدد در زمینه­های مختلف با هم همکاری کنند از این رو، هدف پژوهش حاضر بازنمایی تجارب اعضای جامعۀ مدارس از موقعیت­ها و فرایندهای ابتکاری و کشف نشدۀ «همکاری بین مدرسه­ای» است که در رهبری مدارس و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان مفید بوده‌اند. مواد و روش‌ها: این پژوهش با رویکردی کیفی و راهبرد نظریۀ داده‌بنیاد با «الگوی تحلیل موقعیت کلارک» انجام شد. میدان پژوهش آموزش‌و‌پرورش استان کردستان و مشارکت‌کنندگان بالقوۀ پژوهش اعضای جامعۀ مدارس (مدیران، معاونان، معلمان، والدین و ...) بودند که در موقعیت‌های همکاری و مشارکت بین مدرسه‌ای تجربۀ حضورداشته‌اند. ازاین‌رو، 33 نفر به شکل هدفمند و ملاکی به مشارکت فعال در پژوهش دعوت شدند. داده­ها با استفاده از یک پروتکل مصاحبۀ نیمه ساختاریافته جمع‌آوری شد. به‌منظور تحلیل متن گفتارهای مصاحبه، کدگذاری سه مرحله‌ای (باز، محوری و گزینشی) استفاده شد. همچنین با تحلیل گونه­های مختلف همکاری بین مدرسه­ای و با بررسی مؤلفه­های انسانی و غیرانسانی، عاملین فردی و جمعی، ساخت­های گفتمانی و مؤلفه­های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، فضایی و زمانی، موقعیت به تصویر کشیده شدند. در نهایت نقشه­های موقعیت، عرصه­ها و جهان­های اجتماعی و وضعیت به‌عنوان مراحل سطح تحلیل موقعیت ترسیم و تحلیل گردیدند. برای افزایش روایی و پایایی پژوهش از راهکارهایی مانند مشارکت طولانی و فعال محقق در میدان پژوهش، استفاده از ضبط صوت و یادداشت‌برداری برای ثبت داده‌ها، جستجوی شواهد ناهمخوان و اخذ بازخورد از مشارکت‌کنندگان پس از کدگذاری داده‌ها استفاده شد. بحث و نتیجه‌گیری: یافته­های پژوهش نشان داد که منطق شکل­گیری ساختارهای متنوع همکاری بین­مدرسه­ای در اغلب موارد بهبود وضعیت دانش­آموزان، رفع بی­عدالتی آموزشی، هم­افزایی، اشتراک منابع و تخصص و ارتقای تمام شاخص­های آموزشی و پرورشی در مدارس بود. اعضای جامعۀ مدارس به­ویژه مدیران در موقعیت­های همکاری بین مدرسه­ای نقش مؤثری داشتند. یافته‌های پژوهش گویای این مطلب بود که اگر اعضای جامعۀ مدارس، انگیزۀ کافی برای همکاری بین مدرسه­ای داشته باشند، با داشتن هدف، علائق و منافع مشترک و با تفویض اختیار در مدارس، می‌توانند با تبادل تجربیات و مبادلۀ تجهیزات آموزشی با سایر مدارس به پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان و توسعۀ حرفه‌ای معلمان خود کمک کنند. یافته‌ها اشارات کاربردی برای اعضای جامعۀ مدرسه داشت: نخست اینکه، همکاری بین مدرسه‌ای تا هنگامی که اعضای جامعه مدرسه فهم درستی از نحوۀ یادگیری دانش‌آموزان نداشته باشند، نمی­تواند اثربخش باشد. دوّم، چنین می‌نماید همکاری‌های فرا مدرسه‌ای گرایش به خودگردانی مدارس را تقویت می‌کند. یکی از اقدامات مهم مدیر در همکاری مدارس توانمندسازی اعضای جامعۀ مدرسه و آماده‌کردن آنان برای پذیرش مسئولیت‌های مدیریتی است. سوّم، یافته‌های پژوهش حاضر بر اهمیت فرهنگ کار تیمی و گروهی صحه می‌گذارد. از بهترین راه‌های ایجاد انگیزه برای همکاری تهیه طرح پاداش گروهی و تکرار تمرینات تیم‌سازی است.