اواخر سال 1992 دنیای مدیریت آموزشی یکی از متفکران خوش بیان، پرشور و خلاق خود را از دست داد. پروفسور «تامس بار گرینفیلد» یکی از نظریه پردازان مطرح و منتقدی مقاوم در برابر سنت گرایی اثبات گرایی بود که تسلط ایده های وی بر نحوۀ تحقیق و تدریس مدیریت آموزشی در دانشکده ها و دانشگاه های انگلیسی زبان اکنون نیز ادامه دارد. این کتاب مجموعه ای از ده مقالۀ مهم ایشان را که از سن 60 سالگی و بین سال های 1991 تا 1996 پس از بازنشستگی از انستیتوی مطالعات آموزشی آنتاریو کانادا نوشت گردهم آورده است. این مجموعه که توسط پیتر ریبینز ویرایش شده است، نشان از وسعت و ژرفای نقد گرینفیلد از نهضت نظریه در مدیریت آموزشی و پرورش ایده های او در مورد سازمان ها به عنوان واقعیت های ابداع شدۀ اجتماعی که توسط مجموعه ای از ارزش های پیچیده و متناقض هدایت می شوند دارد. در انتهای کتاب، گفتگوی بسیار روشنگرانه ای بین گرینفیلد و ریبینز گنجانده شده است که نه تنها سفر فکری گرینفیلد، بلکه احساسات، تعهدات او و انسانیت را که در بیشتر عملکردهای اداری مغفول است توصیف می کند. گرینفیلد با ایده هایی که از فلسفۀ علم معاصر غربی گرفته تا ماورای طبیعت ذن ریشه دارند در حال نبرد است. همان گونه که هاجکینسون در پیش گفتار خود بر این مجموعه اشاره می کند: نوشته های گرینفیلد به «فراتر از مرزهای متعارف» می رسند. گرینفیلد همیشه تلاش می کرد از زوایای جدیدی نشان دهد که مطالعۀ مدیریت آموزشی هرگز نمی تواند فارغ از ارزش باشد و اینکه دیدگاه عقلانیّت اداری، همان گونه که توسط نظریه پردازانی مانند هربرت سایمون توصیف شده است، اگر ناقص نباشد اساساً محدود بود. باوجود این، وی بر ادبیات سنتی در مدیریت آموزشی مسلط بود. مقالات گرینفیلد حتی بسیار موردتوجه متفکران تکنوکرات قرار گرفت. برای بسیاری از آن ها او در مدیریت آموزشی انسانی ماجراجو بود و برایشان آسان نبود که ایده های او را نادیده بگیرند. مقالات او استثناء هستند. آن ها نشان می دهند که چگونه نوشتن با وضوح و اطمینان امکان پذیر می شود و مهم نیست که یک موضوع فنی یا پیچیده باشد. گرینفیلد از تحصیلات معقول و منطقی در حوزۀ مدیریت آموزشی برخوردار بود. او به عنوان دانشجوی فارغ التحصیل دانشگاه آلبرتا ، رفتار معلّم- رهبر و رابطۀ آن را با رشد دانش آموزان مطالعه کرده بود. رسالۀ دکتری وی نوعی پژوهش کمّی بود که در چارچوب نظری معروف به «نهضت نظریه» در مدیریت آموزشی جای می گرفت. این نهضت در اواخر دهۀ 1950 توسط گروهی از دانشمندان علوم اجتماعی مانند گریفیث، هالپین و گتزلز ایجاد شد که براین باور بودند مدیریت آموزشی فاقد یک ساختار نظری تعریف شده و منسجم است. به نظر آن ها، مطالعۀ نظام مند شیوه های سازمانی در مدیریت آموزشی نیاز به کاربرد سخت ترین روش علمی دارد. نهضت نظریه «تحقیقات کاملاً برهنۀ تجربی» را به نفع تحقیقات فرضی- قیاسی که ریشه در نظریه دارند مردود دانست. آن ها بر لزوم مشاهدۀ مدیریت آموزشی به صورت کلی و تعبیر آموزش و پرورش به عنوان یک نظام اجتماعی تأکید کردند. بنابراین، بر مجموعه ای از اندیشه های برگرفته از معرفت شناسی اثبات گرایی و جامعه شناسی ساختاری - کارکردگرایانه به همراه یک نظریۀ سیستمی مدیریت مبتنی بود که برخی از دیدگاه های تیلور راجع به مدیریت علمی را نیز دربر می گرفت. در طول دهۀ 1960، بیشتر تحقیقات گرینفیلد با پیش فرض های بنیادین نهضت نظریه منتشر می شد.