پژوهش حاضر به منظور ارزیابی بسترها و فضای راهبردهای توسعۀ منابع انسانی برای تغییرات احتمالی در آموزش وپرورش اجرا شد. رویکرد پژوهش کمّی و راهبرد بکار رفته توصیفی– ارزیابی بود. جامعۀ آماری کارکنان آموزش وپرورش خرم آباد بودند که به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم تعداد 215 نفر از کارکنان انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده دو پرسشنامۀ «ارزیابی فضای توسعۀ منابع انسانی» و «ارزیابی راهبردهای توسعۀ منابع انسانی» بود. روایی سازه ابزار با روش تحلیل عاملی تأییدی مورد آزمون قرار گرفت. پایایی نیز با ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید واقع شد. نتایج نشان داد که کارکنان آموزش وپرورش فضای توسعۀ منابع انسانی را در محیط کار خود ازلحاظ مطلوبیت در سطح متوسط ارزیابی کرده اند. یافتهها حاکی از آن بود که کارکنان میزان رضایت خود را از مطلوبیت راهبردهای توسعۀ منابع انسانی در سطح پایین تر از سطح متوسط ارزیابی نمودهاند. تحلیل واریانس یکراهه نیز نشان داد که بین دیدگاه کارکنان آموزش و پروش در متغیرهای فضای توسعۀ منابع انسانی و راهبردهای توسعۀ منابع انسانی برحسب مدرک تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معناداری وجود نداشت. به نظر می رسد فضا برای ایجاد تغییرات راهبردی در حوزۀ منابع انسانی در سازمان آموزش و پرورش چندان مطللوب نیست. برای ایجاد یک تغییر کلی در سازمان لازم است تا فرایند آن از طریق راهبردهای منابع انسانی به کار گرفته شود. سازمان دهی فرایند تغییرات نیازمند ایجاد توازن ظریف میان ذی نفعان سازمان است. تحول در راهبرد منابع انسانی منجر به ایجاد تغییر در تمامی جنبه های مربوط به منابع انسانی، نظام ها، باورها، ساختارها و هم چنین انتظارات تجاری سازی می شود این تحول مشابه معماری ایجاد تغییرات است.