جنگل های زاگرس به لحاظ وسعت، ارزش های زیست محیطی، حفاظت آب و خاک از اهمیت خاصی برخوردار هستند که در طی دهه های گذشته بدلیل قرار گرفتن در یک بستر اقتصادی- اجتماعی و عدم مدیریت جامع تا حد زیادی تخریب شده و می رود تا توان بالقوه خود را از دست بدهد. با توجه به اهمیت این جنگل ها در حفظ حیات ساکنین منطقه، لازم است تا با مطالعه و شناخت کافی از وضعیت این جنگل ها و پتانسیل بالقوه آنها، نسبت به برنامه ریزی و مدیریت مناسب در مورد آن اقدام شود. شناخت الگوی پراکنش مکانی درختان جنگلی از مقدمات شناخت و درک جنگل و راهنمای بسیار مهمی در حل مسائل اکولوژیکی و مدیریتی می باشد. هدف از اجرای این مطالعه بررسی الگوی پراکنش مکانی بنه و بلوط ایرانی به عنوان مهمترین گونه های جنگل های زاگرس است تا با شناخت این موضوع در جهت شناخت و مدیریت مناسب و همه جانبه این مواهب الهی گام برداشت. برای رسیدن به این اهداف قسمتی از جنگل های باینگان که دارای ترکیب مناسبی از هر دو گونه بود، انتخاب شد و برای جمع آوری اطلاعات مورد نظر تعداد 50 قطعه نمونه در قالب یک شبکه آماربرداری 100×100 متر به صورت تصادفی منظم برداشت شد. به منظور تحلیل الگوی پراکنش مکانی آنها از دو روش معمول در بررسی الگوی پراکنش مکانی، یعنی قطعه نمونه با مساحت ثابت و نمونه برداری فاصله ای تی و ترکیبی استفاده شد. در روش قطعه نمونه از شاخص های نسبت واریانس به میانگین، خوشه بندی، موری سیتا، استاندارد موری سیتا، نمای k توزیع دو جمله ای منفی، و در روش فاصله ای از شاخص های جانسون و زایمر، ابرهارت، هینز، هاپکینز، C، TF و TN استفاده شد. شاخص های قطعه نمونه همگی الگو را به شکل کپه ای، و شاخص های فاصله ای نیز الگوی کپه ای و در برخی از آنها کپه ای متمایل به تصادفی نشان دادند. نتایج نشان داد که روش های فاصله ای که اجرای آن نسبت به روش قطعه نمونه ساده تر است، اطلاعات مناسبتری از الگوی پراکنش مکانی ارائه می دهند و می تواند جایگزین شاخص های قطعه نمونه گردد. در بین شاخص های فاصله ای شاخص های C برای بلوط، شاخص هینز برای بنه و شاخص های TF و TN برای هر دو گونه مناسب هستند.