جدال بین اهل شریعت و اهل طریقت و مخالفت برخی از فقها و متکلمان با مشایخ طریقت و عرفا که گاه حتی به تکفیر بعضی از آنان مانند حلاج شده است؛ یکی از مباحث جنجالی و متراکم در تاریخ اندیشه اسلامی است. یکی از تاثیرگذارترین چهرههای دینی در سیصدساله اخیر در خاورمیانه مولانا خالد شهرزوری نقشبندی است که طریقت نقشبندیه را در کردستان ایران و عراق و سوریه و نواحی جنوب عراق و سوریه و جنوب ترکیه ترویج داد و حرکت علمی _ عرفانی بزرگی را در این نواحی ایجاد کرد. بررسی دیدگاه مولانا خالد در مورد این جدال موضوع این مقاله است که نویسنده بر اساس منابع کتابخانه-ای و با تکیه بر نوشتههای خود مولانا آن پرداخته و به روش تحلیلی – توصیفی در نهایت به این نتیجه رسیده است که مولانا شریعت را نه تنها در تقابل با طریقت ندانسته بلکه آن را پایه و اساس شریعت دانسته و معتقد بوده که طریقتی که کمترین مخالفتی با شریعت داشته باشد از راه راست منحرف شده و اعتباری ندارد.