باور به قضا و قدر، یکی از مبانی عقیده اسلامی است؛ و این موضوع در کتب کلامی و عقیدتی جایگاه ویژه داشته و علما و متکلمان اسلامی در مورد پذیرش یا رد آن دیدگاههای متفاوتی داشتهاند. این تفاوت دیدگاهها در مورد مفهوم قدر و قضا و نقش آن در زندگی انسان و همچنین نقش آن در موضوع جبر و اختیار است. برخی قضای الهی را به نحوی تفسیر کردهاند که انسان هیچ اختیاری ندارد و برخی حدود آزادی انسان را بیشتر دانستهاند. در این میان اشعریان و ماتریدیان؛ با دیدگاهی میانه به موضوع نگریسته-اند. علامه سید عبدالرحیم مولوی که اشعری مذهب بوده است؛ سه کتاب در مورد عقیده اسلامی نوشته است که عبارتند از: «الفضیله» (عربی) و «الفوائح» (فارسی) و «العقیده المرضیه» (کردی) که در آنها به بررسی و تبیین آرای عقیدتی اشعریان از جمله قضا و قدر پرداخته است. مولوی گاه از سایر مذاهب به صورت موافق یا مخالف مطالبی را نقل کرده و با رویکردی عرفانی؛ به نقل از مولانا خالد نقشبندی هم پرداخته است. این مقاله در صدد است که بعد از تبیین مفهوم قدر و قضا، به تبیین دیدگاه مولوی در مورد قضا و قدر و نقد و بررسی و مقایسه آن با سایر دیدگاههای عقیدتی بپردازد. منابع تحقیق در ای