واژه حجامت در لغت، مشتق از «حجمَ» از الفاظ اصیل عربی و به معنی «المصّ» مکیدن، که معنای اصلی و حقیقی آن می باشد. اهل لغت برای «حَجم» معانی متفاوتی به کار برده اند که با جمع بندی و استقراء دیدگاه های آن ها می توان در معانی زیر خلاصه کرد: مکیدن، متورم شدن، کنار گذاشتن، ممانعت و بازگشت به حالت طبیعی خود و منع از تقدم. در اصطلاح عبارت است از «یک روش خون گیری است که به منظور پیش گیری از بروز بیماری و درمان بیماری ها با ایجاد خراش های سطحی بر پوست انجام می شود». الفاظ مرتبط، شامل فصد، زالو درانی، طب سوزنی و اهداء (انتقال) خون است. احکام فقهی مرتبط با حجامت را می توان در محورهای زیر بررسی نمود: طهارت که در دو مبحث وضو و غسل تاثیرگذار است. مبحث اول وضوء می باشد که موافقان نقض، دو مذهب احناف و حنابله هستند که در آثار و تالیفات فقهیشان بدین امر اشاره کرده اند. فقهای مالکیه، اهل مدینه، شافعی و اصحاب ایشان، وضوء را برای خروج خون حجامت و خروج خون از غیر سبیلین واجب نمی دانند. مبحث دوم غسل می باشد. فقهای مذاهب اربعه، اتفاق نظر دارند که انجام غسل برای حجامت مستحب است؛ یعنی حجامت موجب غسل نمی شود. فقها در تاثیر حجامت بر جواز روزه اختلاف رأی دارند. این اختلاف رأی منتج از وجود نصوص حدیثی صحیح و معتبر است که در ظاهر باهم تعارض دارند. در ایام حج انجام حجامت می تواند بر شخص محرم تاثیرگذار باشد. اگر شخص محرم در حال احرام، حجامت نماید، براساس اقوال فقها، اگر بنا به ضرورت باشد، جایز است ولی در اثر قطع مو، فدیه لازم است؛ در غیر این صورت لزومی به پرداخت فدیه نمی باشد. مالکیه معتقدند که حجامت بدون عذر کراهت دارد؛ اما فقهای احناف، شافعیه و حنابله، قائل به جایز و عدم کراهت حجامت برای محرم به صورت مطلق هستند.