مولانا که پس از راغب اصفهانی و امام غزالی می زیست نگاه خاصی به علم فقه داشت که متاثر از آن دو بود. وی همواره معتقد بود که هدف اصلی از بعثت انبیاء عشق الهی و پرورش قلب سلیم است که این نتیجه از علم فقه به دست نمی آید. وی همواره می گفت که بزرگان فقه از عشق به دور بوده و فقه بما هو فقه رسالت اصلی اسلام را حاصل نمی کند. بعدها حافظ از این نگاه تاثیر پذیرفت. بررسی نکاتی که مولانا در فیه مافیه و مثنوی در مورد فقه بیان کرده است از آن جهت که دانشجویان فقه را از تک ساحتی و یک بعدی بودن به دور می کند برای دانشجویان فقه و بلکه عامه اهل فقه ضروری است