تجربه احساسی محیط در زندگی، موضوعی با اهمیت و غیرقابل انکار در حوزه مطالعات شهری معاصر به شمار می رود. نیاز جدی به دخیل کردن احساسات و همدلی با گروه های شهری، بالاخص گروه های آسیب پذیر در جامعه،سبب شده که در بسیاری از رویکردهای نظری و بعضا اجرایی طراحی شهری در جهان، ردپای تقویت و یا تدوین راهکارهایی مطلوب، یافت شود. در حقیقت برای ایجاد فضاهای شهری موفق و دستیابی به کیفیت زندگی شهری، امکان تجربه مطلوب و احساسی کامل از فضا و تقویت ارتباط بین شهروندان و طراحان، موضوع احساس در طراحی باید به صورت دستورکاری الزام آور در طراحی فضاهای امروز در نظر گرفته شود.