یکی از بهترین راه های شناخت زندگی و نوع تفکّرات مردم، مطالعه و بررسی آثار آن ملّت است. آثار بزرگ ادبی ما، گوشه های مختلف زندگی مردم را نمایش داده اند و ادبیات داستانی در این زمینه نقش مهمتری دارد. اثر ادبی در بستر جامعه شکل می گیرد و طبعاً مابین اثر ادبی و اجتماع روابطی دوسویه برقرار است. جامعه شناسی ادبیات به کشف و بررسی این روابط متقابل می پردازد و به توضیح شیوه فکری نویسنده و تفکّر حاکم بر اثر می پردازد. زمینه هایی از اثر را می کاود که به گونه ای در پیشرفت یا پسرفت جامعه نقش دارد. شاهنامه فردوسی به عنوان اثری رسمی و سمک عیار در حوزه ادبیات عامه از جمله مواردی هستند که نمودهای مردمی در آن فراوان است امّا هرچه در آنها دقیق تر می شویم، به این نتیجه می رسیم که این آثار بیشتر تجلّیگاه تفکّرات فرد است و تفکّرات و تدابیر جمعی، کمتر در آنها بروز یافته است. فردگرایی در شیوه سنتی آن، بر این آثار حاکم است پی می بریم که بسیاری از این موارد در تاریخ کشورمان تداوم یافته است. بررسی زمینه هایی که مسبّب پیدایش این مشکلات و تداوم آن در تاریخ ملتمان شده است، از اهمیّت فراوانی برخوردار است. برای رسیدن به راه حلی مطلوب لازم است به نقد و بررسی مسایلی بنیادی بپردازیم که سنگ بنای چنین تفکّراتی بوده اند و نباید به راه حلهای ساده و روبنایی بسنده کرد. طرح حاضر در پی توضیح و تبیین این مسایل و راهکارهای آن است.