فرهنگ و جهانبینی، پایههای موجودیت و شناخت هر جامعه را شکل میدهند که البته اینها هم در اثر عواملی بیرونی چون کوچ جمعی، دینآوری، خشکسالی، جنگ و غیره دگردیسی مییابند. این دگردیسیها گاهی در درازنای روزگاران به چنان فرجامی دچار میآیند که به فراموشی زیرساختها و علل اولیۀ شکلگیری آن فرهنگ هم منجر میشود. بستری که محمل بازنمود آن زیرساختها را در هر فرهنگی فراهم میآورد، روایتهای فولکلوریک است که با تحلیل آنها میتوان سرچشمههایی را بازیافت که در اسناد تاریخی کمتر نشانی از آنها مانده است. بنا به شواهد تاریخی، فرهنگ مادربرتری در زاگرس پیش از حضور گسترده اقوام آریایی در نجد ایران، پدیدۀ غالب اجتماعی بوده است. چنین پدیدههایی خردهفرهنگها و آداب اجتماعی خاصی را با خود میآورد که در سطوح مختلف اجتماعی و ادبی بازنمود مییابد. «برونهمسری» از ویژگیهای فرهنگ مادربرتری است که میتوان نمود آن را در ادب شفاهی کردستان پی گرفت که این جستار با تحلیل محتوای سه روایت شفاهی و مشهور کردی («مم و زین»، «لاس و خزال» و «خَج و سیامند«) آن را به شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی به انجام میرساند و نشان میدهد که عامل کنش و درگیری در آنها حاصل برخورد دو فرهنگ برونهمسری و درونهمسری است.