اخوان ثالث یکی از شاخص ترین شاعران روایی در حوزه ی شعر معاصر بشمار می رود و تمایل بسیار وی به روایت گری تاثیر همه جانبه ای بر ساختار، زبان و محتوای شعر وی نهاده است. در پس زمینه ی بسیاری از شعرهای اخوان یک داستان یا روایت ضمنی نهفته است. اخئان با تسلط و سوار بودن بر قابلیت های وزن های عروضی و زبان فارسی و ظرفیت های موسیقی زبان توانسته آن داستان یا روایت ضمنی را در دل اشعارش بگنجاند؛ و شعر را از درغلتیدن و سقوط آن تا حد کلام منظوم برهاند.روایت شنو فردی است دخیل یا کاملاً جدا از رخدادهای داستان که مخاطب مستقیم راوی است و نوع روایت شنو در تناسب با راوی است؛ یعنی هر نوع راوی همان نوع روایت شنو را دارد. در تمام روایت ها دست کم یک راوی و یک روایت شنو وجود دارد. تعیین و تغییر جهت پیرنگ روایت در مسیرهای نامشخص بدلیل واکنش های خاص روایت شنو، نقش منحصربه فرد و مهم روایت شنو در آثار اخوان است که در دیگر متون روایی کمتر به چشم می خورد. نتیجه نشان می دهد که روایت شنو در اشعار روایی اخوان هم نقش و کارکرد فعال دارد هم منفعل. از طریق کنش های خاص روایت شنو پی به نقش و حضور روایت شنو در اشعار روایی اخوان می بریم. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری و منبع مورد استفاده برای این پژوهش مجموعه دفاتر شعری شامل: زمستان، آخر شاهنامه و ازاین اوستا از مهدی اخوان ثالث (م.امید) است که در پنج فصل انجام یافته است.