چکیده هدف از انجام این پژوهش، بررسی ابعاد بهکارگیری فناوری هوش مصنوعی درتربیت دانشجویان رشته آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر دانش تکنولوژیکی، پداگوژیکی و محتوا است. از نظر رویکرد، یک پژوهش کیفی پایه و کاربردی است؛ زیرا ریشه در عمل و در زندگی واقعی دارد و با رویکردی عملگرا به دنبال دریافت اطلاعات است. از نگاه معرفت شناسانه، تفسیری ـ ساختارگرا است؛ زیرا سعی در توصیف، فهم و تفسیر واقعیتها در بافت فرهنگی دارد. این پژوهش با روش سنتز پژوهی ( فراترکیب) و با هدف بررسی نقش و کاربردهای هوش مصنوعی در آموزش ریاضیات انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آثار منتشر شده از سال 2003 تا 2023 در این حوزه در پایگاههای علمی معتبر و نمونه مورد بررسی شامل 31 سند می باشد که بااستفاده از نرمافزار MAXQDA18 دستهبندی و سازماندهی شدهاند. با توجه به اینکه یکی از ویژگیهای کلیدی یک چارچوب موفق این است که ریشه در فرهنگ تعلیم و تربیتی جامعه داشته باشد. پس از شناسایی فناوریهای هوش مصنوعی مرتبط با آموزش ریاضی، از طریق سنتزپژوهی، با 9 متخصص در حوزه آموزش ریاضی و هوش مصنوعی مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. یافتهها: بر اساس کدهای شناسایی شده در نقاط قوت هفت مقوله 1) ارزشیابی و بازخورد 2) شیوههای آموزش 3) کمک به سیستم آموزشی 4) نبود خطای انسانی 5) فراگیر بودن 6) تحول در آموزش 7) پشتیبانی از آموزش مدرسان، شناسایی و استخراج شد.. بر اساس کدهای شناسایی شده در نقاط ضعف چهار مقوله 1) زیر ساخت اخلاقی 2) مشکلات فنی 3) ضعف در فرایندهای آموزش 4) عمومیت نداشتن، شناسایی و استخراج گردید. بر اساس کدهای شناسایی شده در فرصتها دو مقوله 1) رویکرد تحول آفرین 2) آفرصت های آموزشی، شناسایی و استخراج شد. بر اساس کدهای شناسایی شده در تهدیدها چهار مقوله 1) آموزشی 2) اخلاقی 3) سیاسی 4) آینده شغلی، شناسایی و استخراج شد. شرایط و الزامات ضروری برای بهکارگیری فناوری هوش مصنوعی در آموزش دانشجویان رشته ریاضی دانشگاه فرهنگیان بر اساس کدهای شناسایی شده در سه مقوله 1) عوامل تضعیف کننده و موانع استفاده از هوش مصنوعی 2) شرایط والزامات استفاده از هوش مصنوعی 3) بسترسازی برای استفاده و برطرف کردن موانع استخراج شد. ابعاد استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی در آموزش ریاضی بر اساس کدهای شناسایی شده در مقولههای 1) شیوههای آموزش 2) محتوا 3) ارزشیابی 4) ارتباطات 5) (AI-PACK) استخراج شد. در مرحله آخر با توجه به ابعاد مختلف شناسایی شده، الگوی مفهومی بهکارگیری هوش مصنوعی طراحی گردید. در مدل طراحی شده، تنها آموزشهای لازم در حوزه هوش مصنوعی و استفاده از ابزارها و قابلیتهای آن نمیتواند معلمان و اساتید را جهت استفاده از این فناوری توانمند سازد. در این مدل توجه ویژه به نقطه اشتراک بین دانش محتوا، هوش مصنوعی وپداگوژی مورد توجه است و میتواند مهارت لازم را در معلمان و اساتید جهت استفاده از هوش مصنوعی ایجاد کند و هریک از آنها به تنهایی نتایج مطلوب را در استفاده از این فناوری در آموزش و بهطور ویژه آموزش ریاضی نخواهد نداشت. بسترسازی جهت استفاده از این فناوری بسیار ضروری است که در مدل به شرایط و الزاماتی که جهت بسترسازی نیاز است اشاره شده است.