روند رو به رشد نوگرایی در خانواده ی ایرانی به صورت تغییر شکل در حمایت های اجتماعی خانواده، دسترسی به انواع شبکه های ارتباطی، افزایش حضور زنان در حوزه ی عمومی، کاهش فرزندآوری، کم رنگ شدن باورهای مذهبی خانواده ها، تغییر در نگرش های جنسیتی، تغییر در شیوه ی گذران اوقات فراغت خانواده ها، افزایش میزاناستفاده از رسانه ها، تغییر در ارتباطات دختران و پسران، به وجود آمدن شکل های جدیدی از خانواده ها، تغییر در چگونگی حیات عاطفی خانواده ها و… است که می تواند به تغییر شکل یا فرسایش سرمایه ی فرهنگی و اجتماعی خانواده ها و افزایش طلاق ختم شود. اکنون خانواده در ایران در مرحله ای دشوار از حیات خود به سر می برد. این دشواری از آنجاست که به دلیل تغییر سبک زندگی، هنجارهای قدیمی تنظیم کننده ی خانواده، در ازدواج و تنظیم مناسبات خویشاوندی دیگر پاسخ گو نیستند و از سوی دیگر، رویه های نوپدید در عرصه ی مناسبات خانواده نیز آن چنان نهادینه نشده اند که به تولید هنجارهای انتظام بخش در جامعه منجر شوند. این سردرگمی در حفظ سنت ها و در عین حال، کشش به نوگرایی، به نوعی بحران در خانواده و در رابطه بین نظام خانواده و نظام عمومی جامعه تبدیل شده است که یکی از تبعات آن، افزایش نگران کننده ی آمار طلاق است. طلاق از نگاه آمار طلاق در دهه ی هشتاد (1390-1380)، روندی کاملاً صعودی داشته است.