پژوهشهای بسیاری در طول سالهای گذشته نشان داده اند که رویدادهای استرس زا در ظهور بیماریهای جسمی و ذهنی مؤثر هستند (کوباسا 1979؛ هولمز و راهه ،1976). امروزه اکثر محققان نقش استرس را به عنوان عاملی در برانگیختی فیزیولوژیک مکرر و طولانی که به بروز بیماریها منجر می شوند، تأیید می کنند (فریدمن، بوت و کولی 1987). در دهه های اخیر در مجلات عمومی برای اندازه گیری استرس، پرسشنامه هایی منتشر می شود و به خوانندگان که در این پرسشنامه ها نمره بالایی کسب می کنند، اخطار می شود که اگر مایلند بیمار نشوند، بهتر است که از رویارویی با موقعیتهای استرس زا اجتناب کنند. اما از طرفی، تغییر شرایط زندگی به عنوان یک رویداد استرس زا، معمولاً بطور بالقوه با فرصت بیشتر برای داشتن یک زندگی بهتر همخوان است (کوباسا،1979). فردی که در یک جامعه مدرن زندگی می کند، با اجتناب از بسیاری از تغییرات زندگی که استرس زا هستند، ممکن است فرصت داشتن یک زندگی بارور را از دست بدهد (کوباسا1979). بنابراین، توصیه صرف به اجتناب از استرس در بسیاری از موقعیتها، ممکن است به رکود زندگی فرد منجر شود.