هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه سبک های دلبستگی بزرگسالان، با حسادت نسبت به رابطه همسر-کودک در انتقال به مرحله والدینی، و در آخر، میزان پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی در پیش بینی حسادت نسبت به رابطه همسر-کودک در انتقال به مرحله والدینی است. جامعه آماری این پژوهش، والدین ساکن شهر سنندج بودند که سن اولین فرزند آن ها در سال 1399 تا 3 سال (دوره انتقال به مرحله والدینی) بود. نمونه شامل 384 نفر (براساس فرمول کوهن؛ برای جامعه محدود و حجم نامعین) از کاربران فضای مجازی بود که به روش غیراحتمالی انتخاب شدند، و به مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک ( ECR) برنان و همکاران (1998)، و مقیاس حسادت پیش از تولد( PJS) ویلسون و همکاران (2007) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون به روش گام به گام و رو به جلو) در نرم افزار SPSS 23 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی اضطرابی با حسادت نسبت به رابطه همسر-کودک در انتقال به مرحله والدینی رابطه مثبت معنادار وجود دارد، و سبک دلبستگی اضطرابی می تواند حسادت نسبت به رابطه همسر-کودک در انتقال به والدینی را به طور معنادار پیش بینی کند. اما رابطه سبک دلبستگی اجتنابی با حسادت نسبت به رابطه همسر-کودک در انتقال به مرحله والدینی معنادار نبود، و سبک دلبستگی اجتنابی، پیش بینی کننده معناداری برای حسادت نسبت به رابطه همسر-کودک در انتقال به مرحله والدینی نیست. همچنین، تفاوت های جنسیتی در حسادت و سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی معنادار است، و میانگین نمره حسادت و نیز سبکهای دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در زنان نسبت به مردان بالاتر بود.