پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خشونت خانوادگی در دوران کودکی و محرومیت هیجانی با روابط صمیمی زوجین با میانجی گری حمایت اجتماعی در دانشجویان متاهل دانشگاه رازی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش در بر دارنده کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه رازی بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه کودک آزاری نوربخش (1391)، محرومیت هیجانی یانگ (1998)، صممیت واکر و تامپسون (1983) و حمایت اجتماعی شربورن و استوارت (1991) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزار SPSS-25 و AMOS-20 انجام شد. نتایج نشان داد که بین خشونت خانوادگی در دوران کودکی و روابط صمیمی زوجین همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. بین محرومیت هیجانی با روابط صمیمی زوجین همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. بین روابط صمیمی زوجین و حمایت اجتماعی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین خشونت خانوادگی در دوران کودکی و حمایت اجتماعی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. بین محرومیت هیجانی و حمایت اجتماعی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد و همچنین نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی در رابطه بین خشونت خانوادگی در دوران کودکی و محرومیت هیجانی با روابط صمیمی زوجین نقش میانجی را دارد.یافته های پژوهش حاکی از اهمیت فراهم کردن زمینه تقویت حمایت اجتماعی برای افراد می باشد. به طور کلی نتایج پژوهش نشان دهنده تاثیر رویدادهای منفی زندگی در روابط صمیمی زوجین و نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه با متغیرهای حاضر می باشد. شناسایی خشونت دوران کودکی و طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان الگوهای هیجانی و شناختی خودآسیب رسان، می تواند برای ارایه خدمات روان شناختی مناسب در جهت بهبود روابط صمیمی زوجین سودمند باشد.