کاربرد مفاهیم انتزاعی و استفاده از مبانی آن، امری لازم جهت نشان دادن نگرش شاعر در امور روزمره است که با کمک استعارههای مفهومی و طرحوارههای عینیشدۀ برگرفته از تصورات ذهنی صورت میپذیرد. یکی از شاعرانی که عناصر ذهنی را در قالب استعارۀ مفهومی بیان داشته، محمد جواد محبت است. وی برای نشان دادن امور ذهنی از سازوکارهای عینی با کمک زبانشناسی شناختی بهره در اشعار وی اشاره کرد. در اشعار محمد جواد محبت، مرگ و زندگی با روشهای »مرگ و زندگی« میگیرد که میتوان به مفاهیم گوناگونی عینی شده است تا مخاطب بتواند درک درستی از نگرش ذهنی شاعر را دریابد. مرگ و زندگی از نگاه شاعر گاهی به صورت انسان تجلی مییابند به گونهای که خصوصیات انسانی به صورت کامل در این امور ذهنی نشان داده میشوند، گاهی نیز موارد بیان شده به صورت عناصر موجود در طبیعت و یا اشیاء خود را نشان میدهند که هر یک از آنها با ویژگیهای خاصی، مخاطبان را تحت تاثیر قرار میدهد. مرگ و زندگی از نگاه محمد جواد محبت به صورت عناصر خوردنی نیز بروز میکند که در پایان باید گفت کاربست استعارۀ مفهومی مرگ در اشعار وی نسبت به مفهوم ذهنی زندگی از بسامد کمتری برخوردار است. این تحقیق با روش تحلیل و توصیف شواهد مثال از مجموعه اشعار محمد جواد محبت صورت گرفته که در آن ضمن شناسایی مفاهیم ذهنی مرگ و زندگی، سازوکارهای بنیادی آن را برای عینی سازی به کمک زبانشناسی شناختی به اثبات رسانیدهایم