استفاده از تصاویر عینی برای صورتبندی امور ذهنی، امری مهم در تصویرسازی محسوب میشود که در علم زبانشناسی شناختی با عنوان استعارۀ مفهومی از آن یاد شده است. در این میان، شاعران و نویسندگان برای ایجاد ارتباط با مخاطبان و تفهیم نگرش خود، از استعارۀ مفهومی بهره میبرند. پرتو کرمانشاهی یکی از شاعرانی است که از این سازوکار به خوبی استفاده کرده است. وی برای عینیسازی عنصر انتزاعی عشق، گاه آن را به انسان و اشیاء تشبیه میکند و گاهی نیز از تصاویر مربوط به حوزۀ طبیعت و خوراکیها مدد میگیرد. از دیگر مواردی که به صورت عینی در اشعار پرتو کرمانشاهی نمود بارزی یافته، غم، شادی، زندگی و مرگ است که شاعر برای صورتبندی این امور نیز، از تصاویر مرتبط با حوزۀ انسان، اشیاء، جانداران، خوراکیها و عناصر طبیعت به خوبی بهره جسته است؛ به گونهای که با خوانش اشعار او، میتوان به درک درستی از نگرش وی، نسبت به پدیدههای انتزاعی یاد شده رسید. در این میان شاعر از عناصر انتزاعی عشق و زندگی به مراتب بیش از سایر امور استفاده کرده و در مقابل، از عنصر ذهنی شادی کمتر بهره برده است. این تحقیق با روش توصیف و تحلیل دادهها، از دیوان پرتوکرمانشاهی به انجام رسیده، تا ضمن شناسایی حوزههای مبدأ بهکاررفته در استعارههای مورد اشاره، به جهانبینی شاعر نسبت به آنها پی ببریم و آن را برای مخاطبان تبیین کنیم