هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سوءرفتار دوران کودکی و آسیبهای طیف برونیساز در افراد مصرفکننده مواد با تعیین نقش میانجیگر اجتناب تجربهای بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه مصرفکنندگان مواد مراجعه کننده به مراکز درمانی سوءمصرف مواد شهر سنندج بود که از بین آنها نمونهای 333 نفری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خودگزارشی کودکآزاری، سیاهه آسیبهای طیف برونیسازی و پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم بود. برای تحلیل دادههای پژوهش از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار Amos-24 استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. یافتهها نشان داد که سوءرفتار دوران کودکی بر آسیبهای طیف برونیساز در افراد دارای مصرف مواد اثر مستقیم و معنیدار دارد و اجتناب تجربهای در ارتباط بین سوءرفتار دوران کودکی و آسیبهای طیف برونیساز نقش واسطهای معنیداری را ایفا میکند. نتیجهگیری: با توجه به اهمیت دوره حساس کودکی و تأثیرات ماندگار تجارب آسیبزا و تبعات بعدی آن در بزرگسالی همچون ابتلا به اختلالات طیف برونیساز و گرایش به مصرف مواد و استفاده از راهبردهای مقابلهای ناکارآمد مانند اجتناب تجربهای جهت کنار آمدن با احساسات ناخوشایند ناشی از سوءرفتار دوران کودکی، نتایج این مطالعه میتواند در جهت آگاهسازی والدین در مورد نقش حساس خود از طریق برنامههای آموزشی تلویحات کاربردی به همراه باشد. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش مشکلات مصرف مواد و مشکلات همراه با آن از اهمیت ویژهای برخوردار است.