1403/09/02
مهدی زمستانی

مهدی زمستانی

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 56922113900
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
ﺗﺪوﯾﻦ ﻣﺪل ﺑﺪﺗﻨظﯿﻤﯽ ﻫﯿﺠﺎن و ﮔﺴﺴﺘﮕﯽ در ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﺮزی: ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻘﺶ ﺗﺮوﻣﺎی ﮐﻮدﮐﯽ در ﺗﻌﺎﻣﻼت ﺗﻮﺟﻪ ـ ﻫﯿﺠﺎن و ﺳﯿﻤﺎﯾﻪ ﮐﺎرﮐﺮد ﺷﺨﺼﯿﺖ و ﺻﻔﺎت ﻣﺮﺿﯽ
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
اختلال شخصیت مرزی ، بدتنظیمی هیجان، ترومای دوران کودکی، تجارب گسستگی
سال 1397
پژوهشگران مونا استادنوروزی(دانشجو)، مهدی زمستانی(استاد راهنما)، آزاد همتی(استاد مشاور)، فرزین رضاعی(استاد مشاور)

چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای اختلال شخصیت مرزی و سیر مزمنی که این اختلال به خود می گیرد و مشکلات متعددی که این بیماران در زندگی خود با آن روبه رو می شوند، نیاز مبرمی به توسعه و گسترش مطالعات در این حوزه وجود دارد. لذا، پژوهش حاضر با هدف ﺗﺪوﯾﻦ ﻣﺪل ﺑﺪﺗﻨظﯿﻤﯽ ﻫﯿﺠﺎن و ﮔﺴﺴﺘﮕﯽ در ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﺮزی و ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻘﺶ ﺗﺮوﻣﺎی ﮐﻮدﮐﯽ در ﺗﻌﺎﻣﻼت ﺗﻮﺟﻪ ـ ﻫﯿﺠﺎن و ﺳﯿﻤﺎﯾﻪ ﮐﺎرﮐﺮد ﺷﺨﺼﯿﺖ و ﺻﻔﺎت ﻣﺮﺿﯽ این افراد انجام شد. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه بود؛ گروه بالینی شامل افرادی بودند که از آذر تا بهمن سال 97 در بیمارستان قدس و بهار سنندج، با تشخیص اختلال شخصیت مرزی بستری بودند؛گروه غیر بالینی نیز شامل کلیه دانشجویانی بود که در سال تحصیلی 98-1397 در دانشگاه کردستان مشغول به تحصیل بودند. در مجموع 239 (135 زن) پروتکل نهایی معتبر شناسایی شدند که از این تعداد حدود 10 درصد تشخیص اختلال شخصیت مرزی را دریافت کرده بودند؛ و گروه غیر بالینی حدودأ 90 درصد نمونه را تشکیل داده بود. ابزارهای پژوهش مقیاس کوتاه شده ی علائم اختلال شخصیت مرزی(BSL-23) ، مقیاس غربالگری مکلین- اختلال شخصیت مرزی (MSI-BPD)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) و سیاهه شخصیت برای DSM-5 (PID-5) بودند. یافته ها: نتایج نشان دادند که نمرات ﺑﺪﺗﻨظﯿﻤﯽ ﻫﯿﺠﺎن، ﮔﺴﺴﺘﮕﯽ و ﻧﻘﺶ ﺗﺮوﻣﺎی ﮐﻮدﮐﯽ قادر به تبیین نمرات اختلال شخصیت مرزی از طرق سه مقیاس SCID-II ، BSL-23 و MSI-BPD خواهند بود. بنابراین، می توان از طریق نمرات بدتنظیمی هیجان، گسستگی و ترومای کودکی، میزان شدت علایم اختلال شخصیت مرزی را در سنین بزرگسالی پیش بینی کرد. نتیجه گیری: یافته های ﭘﮋوﻫﺶ حاضر، برای متخصصان بالینی در دو ﺣﻮزه ﺗﺸﺨﯿﺺ و درﻣﺎن تلویحات نظری و کاربردی به همراه دارد؛ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای ﮐﻪ اﻧﺘﻈﺎر ﻣﯽ رود زﻣﯿﻨﻪ ﮐﺎﻫﺶ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﻫﺎی ﺗﺸﺨﯿﺼﯽ اﯾﻦ اﺧﺘﻼل ﻓﺮاﻫﻢ ﺷﺪه و ﺑﻪ ﺗﺒﻊ آن ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﻟﮕﻮی ﻣﺪرن درﻣﺎن ﻓﺮد -وﯾﮋه و همچنین کاربست پروتکل های درمانی مبتنی بر تنظیم هیجان اﻣﮑﺎن ﭘﺬﯾﺮ ﮔﺮدد.