پژوهش و کاربست بالینی در یک تقاطع قرار دارند. تاریخ این حوزه ها پر از چالش بوده است. متخصصان بالینی به پژوهشگران به دیده حقارت نگریسته اند و به این قضیه اشاره می کنند که اکثر مطالعات تحقیقاتی ارتباط کمی با واقعیات روزمره کاربست بالینی دارند. آنها مخالفت هایی را درباره محدودیت های مرتبط با نوع مراجعانی که به آنها اجازه مشارکت در مطالعات پژوهشی داده شده و میزان شباهت آنها به مراجعان واقعی ای که متخصصان بالینی آنها را درمان می کنند، اعلام کرده اند. متخصصان بالینی همچنین با تعجب از خود می پرسند که آیا یافته های حاصل از مطالعات تحقیقاتی با محیط های کاری دائم التغییر آنها در ارتباط می باشد، محیط هایی که در آنها باید با تقاضاهای متعدد رقابتی کنار بیایند تا در زمینه درمان های تأیید شده تجربی ماهر شوند و برای تعداد فزاینده مراجعان، در کمترین زمان و اغلب با کمتریندرآمد برای عمل کردن بدین گونه، خدمات ارائه دهند. بنابراین، چالش های چند دهه اخیر مستلزم تقویت رابطه بین پژوهش و کاربست بالینی می باشد. ما این کتاب را برای روان درمانگر مشغول به کارورزی نگاشته ایم. ما به واسطه پژوهش و کاربست بالینی در طی 10 سال گذشته، به سمت فعال سازی رفتاری (BA)آمده ایم و این کتاب بیانگر تلاش ما برای یکپارچه کردن این تجربه است به طوری که برای کارورزان سودمند و مناسب خواهد بود. 10 اصل BA را که درمانگران را در سرتاسر درمان هدایت می کند و بیانگر راهبردهای محوری مورد استفاده توسط درمانگران BAهستند،برجسته ساخته ایم. فرم ها و برگه های تکلیف خانگی را که درمانگران می توانند با مراجعان به کار ببرند ارائه کرده ایم، و در سرتاسر کتاب بحث هایمان را در مورد راهبردهای بالینی، با نمونه های موردی پشتیبانی کرده ایم، که تمام آنها بر مبنای مراجعان واقعی و یا الهام گرفته از آنها هستند (به منظور حفظ رازداری این نمونه ها بطور مناسب تغییر داده شده اند). مشکلاتی را که ممکن است درمانگران با آنها مواجه شوند پیش بینی کرده ایم، زیرا خودمان قبلا" با آنها مواجه شدیم. می دانیم که راهبردها همیشه جواب نمی دهند و این که هیچ درمانی، نوشداروی تمام مسائل و مشکلات نیست، و در مقابل اشتباهاتمان دائما" متواضعانه برخورد می کنیم. ما تجربیات خودمان را در این کتاب آورده ایم و امیدواریم که درمانگران آن را کاربردی و الهام بخش بیابند، چه هنگامی که