چکیده توانمندسازی شناختی در افراد سالم با گسترش تحقیقات علوم اعصاب شناختی بهعنوان رویکردی پیشگیرانه برای مقابله با افت شناختی مرتبط با سن، استرسهای روزمره و افزایش بهرهوری تحصیلی و شغلی، موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. قشر پیشپیشانی جانبی (DLPFC) بهعنوان یکی از نواحی کلیدی مغز، در تنظیم عملکردهای شناختی چون حافظه کاری، توجه و سرعت پردازش نقش محوری دارد. شواهد عصبشناختی نشان دادهاند که تحریک این ناحیه میتواند از طریق افزایش برانگیختگی قشری و تعدیل مدارهای نورونی مرتبط، به تقویت عملکردهای شناختی منجر شود. در سالهای اخیر، تحریک الکتریکی فراجمجمهای با جریان مستقیم (tDCS) و بازیهای آموزش مغز بهعنوان رویکردهای نوین توانبخشی شناختی مورد توجه قرار گرفتهاند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی tDCS با و بدون بازی آموزش مغز لوموسیتی بر حافظه کاری، توجه انتخابی، توجه تقسیمشده و سرعت پردازش در افراد سالم بود. این پژوهش بهصورت آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون – پیگیری و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان 18 تا 35 سال دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 1403-1404 بود که از طریق فراخوان و مصاحبه بالینی ساختاریافته انتخاب شدند. با استفاده از نرمافزار PASS و در نظر گرفتن 05/0=α ، توان80/0و اندازه اثر 25/0، حجم نمونه 45 نفر (سه گروه 15 نفره) تعیین شد. شرکتکنندگان بهصورت تصادفی در سه گروه tDCS، tDCS همراه با بازی آموزش مغز لوموسیتی، و شم کنترل قرار گرفتند. مداخله طی 10 جلسه 30 دقیقهای با تحریک ناحیه F3/Fp2 (شدت جریان 2 میلیآمپر) و اجرای بازی لوموسیتی در گروه مربوطه انجام شد. ابزار گردآوری دادهها شامل آزمون ان-بک، استروپ و تکلیف توجه متمرکز و پراکنده بود. دادهها با تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد هر دو روش مداخله tDCSتنها و tDCS همراه با بازی آموزش مغز در مقایسه با گروه کنترل منجر به بهبود معنادار در حافظه کاری، توجه انتخابی، توجه تقسیمشده و سرعت پردازش در مرحله پسآزمون و پیگیری یکماهه شدند. همچنین، مداخله ترکیبی tDCS به همراه بازی آموزش مغز اثر قویتر و پایدارتری نسبت به tDCS تنها داشت. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که ترکیب تحریک الکتریکی فراجمجمهای با بازی آموزش مغز لوموسیتی و انتخاب ناحیه DLPFC بهعنوان مرکز تحریک، میتواند رویکردی کارآمد برای ارتقای عملکردهای اجرایی و توانبخشی شناختی باشد. این نتایج میتواند در طراحی پروتکلهای نوین درمانی و توانبخشی برای بهبود عملکردهای شناختی در جمعیتهای غیربالینی و بالینی کارآمد باشد.